۷ پاسخ

وای نگو منم همیجورم بچه اولو ادم یجور دیگ دوس داره چراااا من پسردوممو خیلی خیلی دوس دارم ولی پسراولیمو نگا میکنم ی حس دیگه دارم خدایامنو ببخش😂

موهای تنم مور مور شد خیلی قشنگ بود

منم همیشه حس میکنم اگه بچه دیکه ای داشته باشم پسرمو بیشتز دوس دارم ولی از هرکی که بچه بیشتر دارن پرسیدم میگن الان یکیخ فکر میکنی بعدا بشه دوتا جفتشونو یجور دوس داری (متنت عالی بود)

این عکس قشنگی ک میبینید با هزار سختی گرفته شده 😂😂

چه حس قشنگی ه مادر بودن

اخی جانم همه ما اینجا بیشتر اولین بارمونه،خودتو ناراحت نکن،خدا برات حفظش کنه

اشکم رو درآوردی 😍

سوال های مرتبط

مامان امیرحسین مامان امیرحسین ۱۱ ماهگی
نامه از طرف نی نی ها👼
مامانِ قشنگم، 💖
من هنوز خیلی کوچولوئم، 👶 انقدر کوچیک که حتی نمی‌تونم درست حرف بزنم. فقط بلدم با چشم‌هام نگاهت کنم 👀 و با دست و پاهام یه کمی تکون بخورم. 👋 اما مامان جون، تو چشم‌هات همه چیز رو می‌فهمی. تو می‌فهمی وقتی گشنمه، 😋 وقتی خوابم میاد، 😴 وقتی دلم بغل می‌خواد. 🤗
من نمی‌دونم چطوری باید ازت تشکر کنم. 🙏 نمی‌دونم چطوری بگم که چقدر دوستت دارم. 🥰 وقتی تو بغلم می‌گیری، 🤱 انگار همه دنیا رو بهم دادی. 🌍 وقتی بهم شیر می‌دی، 🥛 حس می‌کنم دیگه هیچ غمی ندارم. 😔 صدای قلبت، 💓 قشنگ‌ترین آهنگی هست که تا حالا شنیدم. 🎶
بعضی وقتا نصف شب گریه می‌کنم، 😭 تو هم خسته از خواب می‌پری و من رو بغل می‌کنی. 🥺 من نمی‌فهمم تو چقدر خوابت میاد، 💤 نمی‌فهمم چقدر کار داری. 😩 فقط می‌دونم وقتی تو بغلمی، دیگه نمی‌ترسم. 😇
مامان مهربونم، تو بهترین مامان دنیایی. 🥇 من قول میدم وقتی بزرگ شدم، همیشه مواظبت باشم. 💪 قول میدم همیشه دوستت داشته باشم ❤️ و هیچوقت تنهات نذارم. 🫂
با همه قلب کوچیکم، 💖
عاشقتم، 😘
فرزند تو ❤️
مامان امیرحسین مامان امیرحسین ۱۱ ماهگی
نامه ای مادرانه به فرزندانمان👩‍🍼👩‍🍼👩‍🍼
عزیزترینم، نور چشمم… نمی‌دونی چقدر قلبم از داشتنت لبریزه. 🥺 وقتی برای اولین بار بغلت کردم، انگار تمام دنیا رو تو دستام جا داده بودن. 🥰 روزها میگذرن و تو هر روز بزرگتر میشی، هر روز یه چیز جدید یاد میگیری و من با هر قدمت، با هر نگاهت، با هر لبخندت، هزار بار زندگی می‌کنم. 😊💖
شاید ندونی، اما شب‌هایی که از خستگی چشمام سیاهی میره و باز بیدارم تا تو راحت بخوابی، با خودم میگم این خستگی‌ها فدای یه تار موت. 😥🤱🏻 وقتی مریض میشی، انگار جون از تنم میره و حاضرم همه دردهای دنیا رو به جون بخرم تا تو فقط خوب باشی. 😔
تو فقط یه بچه نیستی، تو تمام زندگی منی، تو دلیل نفس کشیدنی، تو امید منی برای فردا. ✨👶🏻 می‌دونم یه روز بزرگ میشی، از من دور میشی، اما قلب من همیشه و همیشه برای تو خواهد تپید.💖🌟
خدا تو رو برام حفظ کنه فرشته کوچولوی من. 😇🙏 کاش می‌تونستم همه‌ی خوشبختی‌های دنیا رو توی دستام بگیرم و تقدیمت کنم. 😘 دوستت دارم، بیشتر از هر چیزی تو این دنیا… 😭💖🫂
مامان نــفــسم مامان نــفــسم ۹ ماهگی
🌸 نفسِ نازنینم 🌸

امروز تو شش ماهه شدی...😍
نیمی از یک سال پر از عشق، اشک، لبخند، خستگی و آرامش
نیمی از سالی که قلب من رو صاحب شدی و معنای تازه‌ای به زندگیم دادی🥰
به من دنیای تازه ای از رنگ و شور و عشق از نوع دخترانه نشون دادی🥹

نمی‌دونی تو این شش ماه
چقدر با نگاهت آروم شدم
چقدر با بغل گرفتن و بوسیدنت جون تازه گرفتم
و چقدر با لبخندت، خستگی‌هام یادم رفت...

عزیز دل مادر...
چه روزها و شبهایی رو تو این شش ماه پشت سر گذروندیم
درسته یک جاهایی خسته شدم، کم اوردم اما هیچوقت از دوست داشتنم به تو کم نشد❤

دختر قشنگم😍 حالا شش ماهه‌ شدی😍🙏
چه زود شش ماه گذشت... 🥹
چه زود داری قد میکشی و بزرگ میشی🥹
عزیز دلم یادت نره هر لبخندت دلمو آب می‌کنه،
نگاهت پر از شور زندگیه
صدای شیرینت هر روز و هر لحظه گوش‌هامو نوازش می‌ده،
من با وجودت هر روز بیشتر عاشقت می‌شم

نفس قشنگم،❤
هیچوقت یادت نره
تو "نفسِ زندگی" منی
تو "دعای مستجاب شده" منی
خدا با فرستادن تو بهم گفت:
"فاطمه... دوستت دارم. نفس نشونه ای از دوست داشتن من به توئه"❤

شش‌ماهگیت مبارکمون عزیز دل مامان 💗
مامان نــفــسم مامان نــفــسم ۹ ماهگی
مامان آریا مامان آریا ۷ ماهگی
سلام مامانا اومدم از تجربیاتم بگم من بچم تب داشت و اسهال همه گفتن از دندانه و بد 3روز بردم پیش یه دکتر بی سواد درمانگاه دارو داد ژل برای دندان گفت از دندانه دیدم بد چند روز بی قرار تر و آبش بیشتر دوباره کنه احمق بردم پیش همون باز گفت از دندانه استامینفون و ازیترو مایسین داد گفت یه کوچولو سرما خورده اشکال ندارد تو ایام اربعین بود متخصص ها نبودن دوباره بردم بیمارستان گفتن بچه مشکلی ندارم اینقدر که دکتر بی سواد تو بیمارستان بود شب دیگه بچم خیلی بی قرار شد به حدی جیغ میزد که صداش گرفته بود و ته گلوش زخم شده بود دیگه خودمون رو رسوندیم بیمارستان یه شهر دیگه هم دکتر بچه رو تو اورژانس دید گفت از من گرفتن سرم و آمپول تو سرم بدش خون گرفتن و بردنش ای سیو من که داشت نفسم بند میومد نفهمیدم چی به چی شد که دیدم دکتره داره با داداشم دعوا می‌کنه چرا بچه رو زودتر از اینها می‌آوردین دکتر کلی دعوا که داداشم جریان رو برای دکتر توضیح داد به دندان این علائم ربطی نداره بچه ویروس گرفته یک هفته ای سیو به خاطر نادونی بقیه و خودم بدش دوروزه هم بخش بدش مرخص شد الان هنوز اون استرس و ترس تو وجودمه تورو خدا مواظب باشین بچه ها خیلی گناه دارن منکه آب شدم به معنای واقعی همیشه دعام اینه خدایا هیچ بچه ای رو بی مادر هیچ مادری رو بی بچه هیچ پدری رو شرمنده زن و بچه نکن