سر بچه اولم انقد زجر نکشیدم که سر دومی کشیدم ناشکری نمیکنم اما واقعا دیوونه شدم پدرشوهرم سکته کرده زمین گیره شوهرم گاهی میره کاراش و میکنه من تا تنها میشم میرم تو فکر اینده دخترم اگه خوب نشه چی اگه لازم باشه چند سال همین جوری ببرمش کاردرمانی چی دلم آتیش گرفتهنگران آیندشم من خودم شاغلم پرستار داره اونم دلش نسوخته که امروزدوربینای خونه رو چک میکردم دیدم همش رو مبل لم داده سریال ترکی نگاه میکنه اصلا به بچه توجه نداره اعصابم بیشتر خرد شد داره سه سالش میشه هنوز خیلی متوجه نیست نمیتونم بذارمش مهد این حالا پرستار خوبه مثلا اینجوریه
انقد سرم درد میکنه انقد گریه کردم سردرد گرفتم لعنت به این زندگی که بچه ات اینجوری باشه من همه چی تو بارداریم خوب بود نمیدونم چرا اینجوری شد من دلم میخاد فردا پاشم بگن همش یه کابوس بود تموم شد

کجا هستی عزیز
ببین من خودم نه سال پرستار بودم فقط پنج سال پرستار یه پسر بچه از بچگی تا رفت مهد
یبار یجا پرستار بودم از ساعت۶صبح تا عصر طرف ازم میخواست سر ساعت۷بچه رو بیدار کنم تا لحظه اومدنش باید بازی میکردم یادمه یبار خودم بد مریض بودم ساعت۷نیم صبح زنگ زد گفت نبینم خوابیده باشیا چون مریضی منظورم اینه از پرستار بخواه دوربینم ک داری اون داره حقوق میگیره

قشنگ جویا باش پرستارخوب بگیر بعد بگو بره بایدبا بچه بازی کنه حرف بزنه تا بچه کمک به کارهاش تشویق بشه نکه سریال ترکی ببینه قشنگ بدونه رو دروایسی بگو بهش

چی شده دخترت مگه؟
پرستارو اصلا نیستم ، بزار مهد حداقل چارتا آدم دور و برش هستن،یکی نظارت میکنه
من از یکسالگی بردم مهد خیلی راضی م البته خب مریض هم میشن عموما سالی یبار خیلی شدید میگیرن که منجر به یه هفته مرخصی میشه برام

عزیزم پسرمنم تاخیر داره نارس بدنیا اومد وتا الان خیلی مسائل رو پشت سر گذاشتم درحالی که پسربزرگم مگه اینکه سرما میخوزد میبردمش دکتر ولی سراین همه چیز رو تجربه کردم بازم شکر اینام میگذره منم همش نگران آینده هستم خیلی سعی میکنم باهاش بازی کنم ولی توجه وتمرکزش کمه وگوش نمیده

بچه ی منم حرف نمیزنه

دخترت فقط تو حرف زدن عقبه ،یا چیزای دیگه هم عقبه

عزیزم نگران نباش تاخیر تکاملیش خوب میشه پرستاری که گرفتی براش از هر نظر قابل اعتماده همیشه دوربینها رو چک کن اگه از کارش راضی نیستی بهش بگو بزار بدونه دوربینو چک میکنی،راستی پسرت الان چند سالشه خیلی دلم گرفت تاپیک قبلتو خوندم با رضایت خودش رفته پیش باباش اونجا بهش خوش میگذره وبهانه ی تورو نمیگیره

چیشده مگه دخترت عزیزم ؟

خدا نگاهی به دلت بکنه