۶ پاسخ

اپاندیس☆

منم موقع زایمان ازترس فشارم وضربان قلبم رفت بالا دیگه دکترم سریع ۳تاقرص گذاشت زیرزبونم بهمم گفت کمک کن ایناحل شه منم آب دهنم ازترس خشک شده بود دیگه آب مقطرریخت زیرزبونم گفت کمک کن قرصاحل شه تازودفشارت بیادپایین
بعدازاینکه زایمانم تموم شد چون این قرصافشارموآورده بودن پایین اینقدمیلرزیدم حالتی که الان توقطبی یا ی عالمه برف ریخته روت دیگه دکترگفت دوسه ساعت این حالت هستی بعدش خوب میشی ولی آبان ماهی آپاندیس عمل کردم بااینکه یهویی شدولی نترسیدم چون بیهوشی کامل بودم

میدونی کلا اتاق عمل نرفته باشی ترس آدم کم تر چون رفتی میدونی محیط چطوری خف میکنی من خودمم اینجوری بودم

سزارین سومته یا دوم؟
اصلا نگران نباش استرس فقط حالت رو بد می‌کنه مطمعن باش قرار نیست اتفاقی بیوفته یا حتی دردی حس کنی
منم سر دومی از استرس زیاد حالم خیلی بد شد ضربان قلبم افت کرد از اتاق عمل هم بیرون اومدم زبونم بند اومده بود 🤦🏻‍♀️یادم میاد میگم چقدر احمق بودم روز ب اون قشنگی رو خراب کردم با استرسم

عملی داری ؟؟؟

قراره بری اتاق عمل مگه دوباره؟ یا ترس باهات مونده؟

سوال های مرتبط

مامان 𝑴𝑨𝑹𝑽𝑨🐣 مامان 𝑴𝑨𝑹𝑽𝑨🐣 ۱۰ ماهگی
🔺(تجربه عمل هموروئید)🔺
خب من مادرم ۶ماه پیش عمل کرد و سختش بود اما زودی شروع کرد ب کارای روزمره،من کلا نمیخواستم عمل کنم و مدنظرمم لیزر بود اما یک ماهه ک جز هموروئید شقاق هم اضافه شد و دردش وحشتناک بود مجبور شدم باوجود بچه برم سراغ عمل پرس و جو کردم گفتن عمل جراحی بهتره هرچند چه جراحی چه لیزر اگه مراقبت نکنم برمیگرده من چون مادرمو دیده بودم فک کردم مثل اون راحته ،خلاصه براتون بگم تروخدا تروخدا تروخدا اگه دچارش نیستید نزارید یبوست بشید و مراقب تغذیه تون باشید اگه دچارشید و عود نکرده مواظب باشید ،من عمل کردم کرمانشاهیا شاید بشناسن دکترم ناهید صوفی و بیمارستان بیستون،خود عمل ک کار ۱۰ دقیقه بود و اصلا نفهمیدم بیهوشی از کمر شدم و ۴ساعت بعد عمل بی حسیم رفت دردا شروع شد شب بیمارستان بودم دردام با مسکن هم خوب نشد تا اینکه مخدر برام زدن تونستم دوسه ساعتی اروم شم ولی باز نصفه شب اومد سراغم خلاصه صبش شد گفتن بشین داخل لگن اب و بتادین ۲۰ دقیقه ای نشستم و پرستار گف پاشو ک گاز رو دربیارم بچه ها چشام دراومد وای الان روز سومه عمله یادش میوفتم بدنم میلرزه، دوسه ساعت بعد ترخیص شدم و الان بعد ۳روز درد انچنانی ندارم واقعیتش درد قبل عملم بیشتر بود حتی مدفوع اول ب اندازه قبل عملم درد نداشت اذیتم بچم رو نمیتونم بگیرم و کارروزمره هم نمیتونم انجام بدم ولی اگه باز به قبل برمیگشتم بازم انجامش میدادم چون دردای گذشتم واقعا عاجزم کرده بود
مامان فاطمه سادات ✨️ مامان فاطمه سادات ✨️ ۱۱ ماهگی
سلام
من از ۳ ماهگی با دخترم چالش های زیادی بابت خوابش داشتم ، تو هر مرحله سعی کردم یه سری کارا انجام بدم و شرایط رو بهتر کنم .
الان هم احساس کردم خیلیا مثل من درگیرن ، شاید تجربه م بتونه از مشکلاتشون کم تر کنه .
تو تاپیک های قبلیم نوشته بودم که دخترم شب ها تند تند تقاضای شیر می کنه و اصرار داره که سینه م رو از دهنش در نیارم ؛ بعد از یه مدت متوجه شدم زمانایی که من تو اتاق نیستم بهتر می خوابه و به محض اینکه می رم تو اتاق که بخوابم بیدار میشه . شب اول درب اتاق خوابمون رو باز گذاشتم ، احساس کردم شرایط بهتره ، انگار بوی من قالب نیست تو اتاق و وجودم رو کمتر احساس می کنه ، شب دوم دخترم رو تو اتاق خوابوندم و خودم و همسرم بیرون اتاق در نزدیکترین فاصله به درب اتاق خواب خوابیدیم ، اون شب به طور معجزه آسا دخترم تا صبح کلا دو بار بیدار شد و نسبتا زمان کمتری شیر خورد . و اون شب بعد از مدت ها تونستم چند ساعت بیشتر بخوابم و حالم بهتر شد
و تا حالا به همون روش ادامه دادم . اگه بین شام و زمان خواب فاصله بیوفته قبل از خواب خرما یا سمنو بهش میدم که سیر بشه و کمتر تقاضای شیر بکنه .
نمی گم الآن چالش ندارم ! دارم . چون پس رفت خواب هست ، دندون هست ، دلدرد هست و ... ، ولی جدا کردنش خیلی کمک کننده بود خدا رو شکر .
امیدوارم تجربه م به دردتون بخوره 🥰