۷ پاسخ

به اتفاقى كه تا الان افتاده ديگه فكر نكن سعى كن آروم باشى
بچه ها حس آشفته ما رو ميفهمن
دخترتم ببر كنار كمدت بهش وسيله بده بازى كنه خودتم سر و وضع مهمونيتو درست كن

خدا فقط بهمون کمک کنه خیلی سخته.پسر منم از وقتی بیدار شد کلی لجبازی و گریه کرد تا الان مامانم اومد یکم غذا خورد افتاد به بازی.

من خونم سگ میزنه گربه عربی میرقصه نمیرسم تمیز کنم

داد زدن که کار خوبی نیست ولی چون توام آدمی نیاز داری گاهی تنها باشی استراحت کنی همه کارهای خونه سرت ریخته از یه طرف نق بچه از یه طرف شوهر از یه طرف غذا درکت میکنم خسته نباشی

برو یه لگن پر آب کن یه آهنگ بزار خودت و دخترت برید توش باهاش بازی کن نیم ساعت بعد خودش خسته میشه خوابش می‌بره بعدم مگه قانونه هرروز خونت تمیز باشه ولشششش کن خواهرم بزار کثیف باشه بازار شام باشه مگه چی میشه خونه ی خودته بچتم کوچیکه

منم از صبح همینم سرماخوردم بچمم از صبح گریه دونم کرده هیچی از صبح نخورم جز یه لیوان چای

به احتمال زیاد یا شکم درد داره یا دندون
گرمیچر بده بهش یا نبات داغ
اگه دندونشم هست استامینوفن بده بچه اذییته ک تورو اذیت میکنه
خودتم یه چیزی سعی کن بخور یه قهوه یا نسکافه یکم سرحالتر میشی

سوال های مرتبط

مامان محمد مهدی مامان محمد مهدی ۱۴ ماهگی
خانما امشب خونه دختر خالم دعوتم دومین دفعس که داره خانوادگی دعوتمون میکنه ۳ ساله سر خونه زندگیشه تقریبا باهم رفتیم خونه خودمون ولی یه جیزی که هس همینکه خیلی پولداره هم کلا عاشق مهمونی رفتن و گهمون دعوت کردنه غیر از این که خانوادگی دعوتمون کنه خیلی مراسمای دیگه زنانه دعوتمون کرده ولی خواهرش زندگی معمولی داره فقط یه بار هممونو خانوادگی دعوت کرد تقریبا ۱۰ ساله سر خونه زندگیشه چون دیگه مهمونی نتونست بگیره خیلیا طردش کردن پشت سرش میگفتن شوهرش مفت خوره فقط یاد داره بیاد بخوره نمیکنه یه بار مهمونی بگیره بعد منم تاحالا نتونستم دعوتشون کنم میخواستم موقع بارداریم دعوتشون کنم که بعد از سونو انتی که یکم مشکل دار نشون داد مهمونیم عقب افتا ه تا اینوه امنیو دادم و استراحت مطلق بودم خواستم مهمونی بگیرم دردای شکمی خیلی زیادی داشتم رفتم دکتر گفت جفتت خیلی پایینه استراحت مطلق بهم داد بعد از زایمانمم که یه روز خوش نداشتم ولی مجبوری خواهر شوهرامو دعوت کردم ولی خاله هامو داییامو دخترا و پسراشوونو دیگه نتونستن دعوت کنم فقط سه بار طنا اونم واسه جشم سیسمونی الان میترسم برم بگن مفت خورن باز میترسم نرم دختر خالم ناراحت بشه چون به شدت بی عزتی میدونه کسیو دعوت کنه کسی دعوتشو نپذیره چیکار کنممم یه جوریم دلمم گیخواد برم ولی از حرفای بعدش میترسم پشت سر ماهم بد بگن الانم اصلا موقعیتشو ندارم چون صاب کار شوهرم واسه این ماه فقط واسمون ۴ تومن زد از قسطمون کم کرد گفتم بزارم بعد ای اینکه مشاینو گرفتسم دعوتشون کنیم ولی الانو چیکار کنمممم؟