۱۴ پاسخ

اولا آفرین بهت که بدشونو نمیگی بچه ذهنیت بد نداشته باشه .
بعد اینکه بله هم با خانواده همسرم هم با بچه های برادرم رابطه خوبی داره و دوستشون داره .

فرقی نداره خانواده خودم یاهمسرم

دخترم خیلی خیلی دوسشون داره
البته خانواده شوهرم خیلی خوبن خودمم دوسشون دارم .
مااین اصطلاح داریم میگیم خون خونو میکشه‌.خودمم با اینکه از خانواده پدری دل خوشی ندارم ولی واقعا ته دلم دوسشون دارم 🥲
در نتیجه برا من صدق میکنه

بله عاشق عمه هاش و پدربزرگ‌مادربزرگشه.
منم مشکلی با این موضوع ندارم.
شمام کار خوبی میکنید چون مشکلات بزرگترا به بچه ها ربطی نداره

بنظر من بچه ها به هر کسی که دوستشون داشته باشه و بهشون محبت کنه وابسته میشن و علاقه پیدا میکنن،مثلا مادرشوهر من ناتنیه، یعنی همسر دوم پدرشوهرم هست،همسر اولشون که مادرِ شوهرِ من بوده فوت کردن، ولی این مادرشوهر ناتنی من انقدرررر با بچه هام خوب رفتار میکنه و باهاشون بازی میکنه و قربون صدقه شون میره که بچه های من عاشقشن، پس ربطی به رابطه ی خونی نداره، بچه از هر کسی محبت ببینه بهش علاقه پیدا میکنه

من دخترم خانواده خودمو بیشتر دوست داره

آره پسر من خیلی عمه شو دوس داره
لابد محبت میکنن بهش آزاد میذارن هرکاری کنه، بچه هم خوشش میاد
برای ما که اینطوریه

عموش اصلا دوست نداره تا می‌بیند گریه میکنه نمیدونم چرا اما پدر شوهر مادر شوهرم دوست دارم فقطم یدونه عمو داره

نه تنها بچه ام منم خانواده همسرمو دوست دارم😁

بذار بچه لذتشو ببره، نذار وارد زندگی ما بزرگترا بشع، به بچه هیچ ربطی نداره ما از مادرشوهر و جاری و... بدمون میاد، کار خوبی می‌کنی

دختر من اصلا به اون سمت نمیچسبه به شدت وابسته بابام هست

براش اونا فرقی ندارند ولی خانواده خودمو خیلییییی دوست داره 😜😜😜

اره دوس داره چونن زیاد بهش محبت میکنن ولی خب طرف خودمو بیشتر وابستس

من که هم خودم دوسشون دارم و هم دخترم واقعا دوسشون داره ، البته خاله هاش بیشتر دوست داره. ولی اینطوری نیست به نظر من بچه فعلا درکی از بدی نداره و فقط حس آدم ها رو درک میکنه

سوال های مرتبط

مامان طاها مامان طاها ۲ سالگی
درد و دل
من خیلی اروم و کم حرفم
ولی چند روز هست که اوندیم خونه مادر شوهرم پسرم خیلی شیطون شده مادرشوهرمم خونش سبک قدیمی داره و چون سن بالا هست خیلی اهمیت به تمیزی خونش نمیده اینجور که وقتی میای همه چیز بیرون ریخته
ارد و الو اینا همش تو یه اتاق میزاره خونش هم که سبکش قدیمی هست یعنی من تو این اتاق باشم پسرم تو اشپزخونه نمیبینمش
اینم رفته ظرف پنیر بیرون بوده همش رو ریخته بیرون
یا برنج خیس داده شده رو رسیده ریخته و دست کرده توی ابش
بعد مادرشوهرم به جاریم میگه مامان بچه باید حواسش باشه
یا میگه بچتون درست تربیت نکردین این فردا نمیتونین جلوشو بگیرین خلاصه یک دو مورد حرف شنیدم از بقیه که بچشون شیطونه و فلانه
همش باعث شد پسرم رو بزنم رفته بود توی اب سرد هرچی به شوهرم گفتم برو بیارش نیاورد از بس دنبالش بودم خسته شدم برای بار اول جلوو خانواده شوهرم داد و بیداد کردم و پسرم رو زدمش
با شوهرمم بحثم شد که چرا بچه رو زدم الان اعصابم داغونه
چرا نتونستم کنترل خشم کنم منی که همه چیز توی دلم میزارم سکوت میکنم اصلا رفتار نادرستی داشتم
کاش میتونستم جبران کنم این قضیه رو