۱۱ پاسخ

من اصلا به این چیزا فکر نمیکنم
جدای از تظاهر و خیلی از دروغ‌های اونا
از قدیم گفتن خونه شاه رو دیدی خونه خودتو خراب نکن
من انگیزه میگیرم
درسته پولم به معلم خصوصی و اینا نمیرسه به جاش خودم بازی میکنم باهاش همون کارو
میبرم پارک نه هر روز هر وقت بتونم
تلاش میکنم تو همین شرایط بهترین باشم برا بچم
و خداروشکر هزار مرتبه هر کس که میشناسم تو مهمونیا تو دورهمیا بارها و بارها گفتن چقد مادر خوب و صبورو با حوصله هستی
و من با همینا عشق میکنم
من بچم مشکل داشت خوب ؟ هیچ دکتری نتونست درمانش کنه
اما خودم و لطف خدا البته فهمیدم چشه این بچه
خود دکتر بهم میگفت کیف میکنم میبینمت
یه مادر آگاه یه مادری که تحقیق میکنه کتاب میخونه اسم داروها رو بلده و هزار چیز دیگه
همین برای من کافیه
فکر کن شما بزرگ‌ترین دکتر تهران دکتر مقدادی برگشت به من میگه ما ازتون معذرت میخاییم
این کوتاهی پزشکان بوده
این یعنی من تلاش میکنم نتیجه میبینم
البت به لطف خدا
تا خدا نخاد هیچی نمیشه

نميدونم چي بگم حرفات درسته كلا رفت و امد ها خيلي كم شده بچه ها اغلب تنهان و اين خيلي بده وگناه دارن از طرفيم خيلي تو شخصيت اجتماعيشون تاثير ميزاره ولي اصلا زندگيامونو نبايد بابلاگرا مقايسه كنيم متاسفانه گند زدن به احساسات و خوشي هاي مردم كه انقدر زندگياشون و لاكچري و بدون عيب نشون ميدن كه ماهمش حس ناكافي بودن داريم

زندگی بلاگرا از دور قشنگه🙃 همش دروغه همش الکی همش زندگی اجباری به خاطر پول همه کار میکنن هیچوقت زندگی خودتو با بلاگرا مقایسه نکن اونا اصلا زندگی نمیکنن

زندگی بلاگرا دروغه مطمئن باش

۹۰ درصد زندگیشون دروغ ندید نصفشون طلاق گرفتن
درست کلاس اینا مهم اما شاید برای نمایش دیگران
چجوری هم ب خودشون میرسن هم بلاگری هم بچه ما یه مهمونی وقت نمیکنیم پ ببین اونقدرها واقعی نی

خودت با بچت حرف زدن زبان کار کن کارتون انگلیسی دانلود کن کلاسم بزرگ شد میبری بلاگرا رو بیخیال

عزیزم به نظرم اصلا این آدمای پوچ رو دنبال نکنین
چون دقیقا حس بدی میگیرید
چون فقط دارن ظاهر زندگیشونو که با پول مردم ساده و با تبلیغات به اینجا رسیدم رو میکنن تو چشم بقیه
خیلیاشون هیچی نبودن ما بزرگشون کردیم الان خدارم بنده نیستن
و به قول دوستمون اکثرشونم آخرش جدا میشن
خلاصه که ظاهر زندگی اونا رو با باطن زندگی خودت مقایسه نکن
همه از دور قشنگن

اونا کمکی دارن گلم بعدم کسی از اینده نیومده بگد بچه های اینا دکتر مهندسن

اینا همه ظاهر زندگی اوناست اصلا با باطن زندگی خودت مقایسه نکن

اصلااهمیت نده ب این چیزا خوبه خودت میگی بلاگرن عزیزدلم .

دقیقا منم مثل تو فکر میکنم من خانوادم تهرانن اینجا بیرونم بری همسایه ها فضولن کجا میره از صدتا مادرشوهر بدترن خونه زندانیم

سوال های مرتبط

مامان طاها مامان طاها ۲ سالگی
درد و دل
من خیلی اروم و کم حرفم
ولی چند روز هست که اوندیم خونه مادر شوهرم پسرم خیلی شیطون شده مادرشوهرمم خونش سبک قدیمی داره و چون سن بالا هست خیلی اهمیت به تمیزی خونش نمیده اینجور که وقتی میای همه چیز بیرون ریخته
ارد و الو اینا همش تو یه اتاق میزاره خونش هم که سبکش قدیمی هست یعنی من تو این اتاق باشم پسرم تو اشپزخونه نمیبینمش
اینم رفته ظرف پنیر بیرون بوده همش رو ریخته بیرون
یا برنج خیس داده شده رو رسیده ریخته و دست کرده توی ابش
بعد مادرشوهرم به جاریم میگه مامان بچه باید حواسش باشه
یا میگه بچتون درست تربیت نکردین این فردا نمیتونین جلوشو بگیرین خلاصه یک دو مورد حرف شنیدم از بقیه که بچشون شیطونه و فلانه
همش باعث شد پسرم رو بزنم رفته بود توی اب سرد هرچی به شوهرم گفتم برو بیارش نیاورد از بس دنبالش بودم خسته شدم برای بار اول جلوو خانواده شوهرم داد و بیداد کردم و پسرم رو زدمش
با شوهرمم بحثم شد که چرا بچه رو زدم الان اعصابم داغونه
چرا نتونستم کنترل خشم کنم منی که همه چیز توی دلم میزارم سکوت میکنم اصلا رفتار نادرستی داشتم
کاش میتونستم جبران کنم این قضیه رو
مامان دوقلوها مامان دوقلوها ۲ سالگی
ما مادرا چه موجودات عجیبی هستیم...
وقتایی که بچه ها کنارمون هستن همش می‌نالیم از اذیتاشون وقتایی که نیستن پیشمون انگار چیزی گم کردیم سریع دلمون تنگ میشه واسشون
فردا صبح قراره مامانم اینا بیان بچه هارو ببرن خونشون تا شب من نیستم کنارشون
از همین الان انگار دلم براشون تنگ شده،بغض دارم
حالا میدونم که بهشون کلی خوش میگذره ها...ولی تحمل خونه بدون وجود بچه ها و سروصداشون خیلی سخته،امشب اتفاقی تاپیکهای مامان عماد رو خوندم که متاسفانه بچشون یه بیماری داره که دکترا میگن فعلا درمانی واسش وجود نداره،خیلی گریه کردم هم بخاطر حال اون بچه و مادر پدرش،هم واسه خودم که چرا یوقتایی با بچه ها بدرفتاری میکنم
احساس شرمندگی کردم واقعا... خدا دوتا بچه ی سالم داده بهمون بی منت، قدر نمیدونیم...
امیدوارم خدا به همه ی مامانها توانایی و صبر و تحمل زیاد بده در مقابل شیطنت های بچه هاشون صبور باشن
و همچنین انشالله همه ی بچه های بیمار هم به زودی سلامتیشونو بدست بیارن🤲🙏
مامان آرمان مامان آرمان ۲ سالگی
سلام مامانا یه سوال
من و پسرم همیشه تو خونه تنهاییم چون تو این شهر کسی از فامیلای خودم و شوهرم نیس ،کسی به خونه مون رفت آمد زیاد نداره خودم گاهی اوقات پسرمو میبرم بیرون به قول خودش در در ، تا دلش میگیره اما خب نهایت تا کوچه و اینا باش پارک و مهد یا خانه بازی هم نزدیکم نیس که با بچه های دیگه آشنا بشه و معاشرت داشته باشه و خودش تو خونه با اسباب بازیاش بازی می‌کنه و عادت کرده به تنها بازی کردن
راستش چند وقت پیش خونه دوستم مهمون بودیم که اونم بچه کوچیک داره که همسن پسرمه هر چقدر طفلی بچه میخواست با پسرم بازی کنه ،این محلش نمی‌داد یا هر اسباب بازی بچه دوستم برمیداشت می‌رفت همونو از دستش می‌گرفت طفلک بچه هم گریه میکرد یا یه عادت جدید پیدا کرده آدمو میزنه
بنظرتون این رفتارش عادیه؟
هر اسباب بازی بچه دوستم برمیداشت گیر میداد همونو از دستش میکشید
مامانایی که این تجربه دارین تو رو خدا راهنمایی کنید چیکار کنم این کارشو ترک کنه ،دیگه هیچ جا مهمونی تو رپستامون نمیتونم برم