۱۴ پاسخ

وای نگم برات ک دلم پاره پاره اس از دستشون
بچه تا آرومه همشون سر و دست میشکونن بگیرنش گریه اش میگیره یا جاش کثیف میشه میدنش بهم

من تو دوران حاملگی و چه زایدم مادرشوهرم اصلا نگفت تو هستی حالا هروز میاد بچه رو ببینه 🙁فقط هم بچه رو میبینه یعنی اگه گریه کنه نگهش نمیداره

یه تومنم خوبه ازمن هچی ندادن فقط دوتاااناناس اوردن تو بیمارستان

مادرشوهر من تاره دیروز اومد دیدن نوه اش ، با ۴۰۰ تومن پول
نه حال منو پرسید نه تبریگ گفت
خاک تو سرشون

بچم سرماخورده ۱۰ روز خونه مامانمم یه تعارف نکرد بیا دو روز هم من مراقبتون باشم من که عمرا نمیرفتم اما لال نمیشد اگه یه تعارف میکرد ولشون کن ادمای به درد نخور رو برن گمشن

چه سخت گذشته بهت دلم ریش شد

چه جالب فکر کردم فقط خانواده شوهر من عتیقن نگو بازم هست😅😅مال منم همینطور یبار زنگ نزدن بگن دختر نگران نباش اشکالی نداره زود دنیا آمد
شانس خواهر شانس
الان جاریم زایمان کرد خونش دوتا کوچه انور منه
خواهر شوهرم یک ماه خونشونه

باهرکی مث خودش رفتار کن مادرشوهرا بعضیا کم عقلن و نفهم و بیشعور 😏😏😐

دقیقا
خدا هدایتشون کنه
متنفرم از این جور افراد
حالا مادرشوهرم سردخترم تو همون بیمارستان کادو ی تولد داد خودشم ۵۰۰تومن
یعنی با این‌حرکتش بیشتر متنفر شدم‌ازش

کار خوبی میکنی.. این قوم تا مث خودشون نباشی ادب نمیشن

خاکبرسرشون

خدا بهت صبر بده
اشکال نداره تو بخشنده باش خدا بیشتر طرف توست

دقیقا مث مادر شوهر من ی کوچه فاصلس الا پنج ماه یبار نگفته ده دقیقه بیام نگهش دارم شاید تو ی کاری داشته باشی دیشب مهمونی بودیم بچه تو اتاق میخابوندم یهو گریه اومد دویده اومده اتاق میزنه سرو کله خودشو ک مصن تحمل نداره

کار خوبی میکنی بذار بفهمن
بعضی وقتا سر یه چیزایی باید قاطع برخورد کرد

سوال های مرتبط

مامان ویهان نفسم مامان ویهان نفسم ۳ ماهگی
سلام به همگی صبحتون قشنگ
راستش من دوران حاملگی توی همین گهواره یه پیامی خوندم که تا الان که ویهانم ۴ ماهشه اعصابم بهم میریزه
توی اون پیام نوشته بود بچم‌ پسره و از وقتی به دنیا اومده زندگیم شده جهنم هیییچ حسی نسبت بهش ندارم
اینقدر گریه میکنه اصلا برام مهم نیست
شوهرمم میگه حقته بکش وقتی بدون رژیم باردار میشی همینه
دوست داشتیم دختر باشه
هر کی بچه میخواد میخواد بیلد پی وی آدرس بدم بیاد ببره
متنفرم ازش
این پیام الان ۸ ماه هست با روان من داره بازی میکنه
خانمای قشنگم رفقای با معرفتی که ممکنه شما هم نسبت به بچتون همین حس رو داشته باشین،توی همین گهواره هستن خانمای مهربون و خوش قلبی که آرزوی داشتن فقط یه بچه از گوشت و خون خودشون رو دارن فرقی هم براشون نداره که بچه چی باشه
آهای عزیزی که ناز میکنی از بهترین هدیه ی خدا فقط به صرف اینکه بچت اونی که میخواستی نشد
فقط چند لحظه چشماتو ببند و ب این فکر کن بچت همینی بود ک میخواستی اما معلوله
بنظرت ارزشش رو داشت؟؟
پس اگه خدا بهت لطف کرده و بچه ی سالمی توی بغلته همین الان به چهره ی نازش نگاه کن و بگو الحمدلله کما هو اهله
مامان موچی(کیان) مامان موچی(کیان) ۶ ماهگی
پارت سه

خیلی حسود زندگی من بود همش میگفت بپا بهت خیانت نکنه اینجوری کن اونجوری کن حالا شوهر خودش هفت خط روزگاره
بهم میگفت حالا من میتونم خودمو نجات بدم تو با یه بچه میخوای چیکار کنی هی بهم میگفت چاق شدی گنده شدی در صورتی که من روز آخر حاملگیم ۸۳کیلو بودم با ۱۷۰ قد خودش ۱۵۰ سانت و ۹۰ کیلو
گذشت و من زایمان کردم پسرم ۳ روز بستری بود که با شکم پاره بالاسرش بودم چه بدبختی که نکشیدم اومدیم خونه اومدن دیدنش نمیزاشت بچه رو آروم کنم میگفت گریش قشنگه دیگه رفتم شهر خودمون ۴۱ روزگی پسرم برگشتم اهواز که اومد خونمون بچمک بغل کرد گفت تپلم نیستی بهت بگم تپل قنداق فرنگیشو برداشت گف سگ دوستمم از این داره
هی شگ دوستشو با پسر من یکی میکرد
یه شب دیگه گف از فلان روز تا فلان روز بیکارم بچه رد بزار پیشم گفتم مگه خودم مردم؟گفت من خیلی بهتر از تو میتونم مراقبش باشم دیگه خونم به جوش اومد گفتم بهش خفه شو تا ننداختمت بیرون
بچم عادت داشت به پهلو بخوابه آروم باشه اینم نمیزاشت بخوابه میگفتم چته ولش میگفت اینجوری آرومه منم از دستش کشیدم رو به شوهرم‌گفتم این صب اومده داره منو اذیت میکنه اون برام چس کرد رفت یه گوشه

خیلی حسود زندگی من بود همش میگفت بپا بهت خیانت نکنه اینجوری کن اونجوری کن حالا شوهر خودش هفت خط روزگاره
بهم میگفت حالا من میتونم خودمو نجات بدم تو با یه بچه میخوای چیکار کنی هی بهم میگفت چاق شدی گنده شدی در صورتی که من روز آخر حاملگیم ۸۳کیلو بودم با ۱۷۰ قد خودش ۱۵۰ سانت و ۹۰ کیلو
گذشت و من زایمان کردم پسرم ۳ روز بستری بود که با شکم پاره بالاسرش بودم چه بدبختی که نکشیدم اومدیم خونه اومدن دیدنش نمیزاشت بچه رو آروم کنم میگفت گریش قشنگه دیگه رفتم شهر خودمون ۴۱ روزگی پسرمو
مامان آراز و دنیز
👧🏼👶🏻 مامان آراز و دنیز 👧🏼👶🏻 ۴ ماهگی
سلام به همه
وظیفم بود واسه اطلاع رسانی بیام اینجا یه چیزیو بگم تا دیگه کسی مثل من درگیر بیمارستان نشه و جیگرگوششو رو تخت بیمارستان نبینه شنبه ی هفته پیش ما آراز رو بردیم بیمارستان بخاطر شیر نخوردن و بالا آوردن و بیحالی بیمارستان علی اصغر ونک اونجا دکتر ناطقیان معروف که هیچ جوره نمیشه ازش نوبت گرفت بچه رو ویزیت کرد و تا دید گفت آراز مشکوک به سندرم کوشینگه که علائمش هم صورت گرد عین قرص ماه و لپ های بزرگ و آویزون و پرمویی صورت هستش از اونجا که تپلی پ پرمویی تو خانواده ما بود ما گفتیم شاید ارثیه اما همیشه یه فرقی بین آراز و دنیز ما حس میکردیم اما میگفتیم اینا نا همسانن فرق دارن دیگه طبق نظر دکترش که تشخیصش کوشینگ بود آزمایش گرفتن کلی و تایید شد و بچه رو بستری کردن خداروشکر بیماری خطرناک یا درمان نشانی نیست البته اگه زود متوجه بشید حالا در اثر به این بیماری مبتلا شده بخاطر تجویز یه دکتر احمق بخاطر کیپ شدن دماغش به بچه قطره بتامتازون داد و دوماه ما مصرف کردیم و داخل بتامتازون کورتون هستش حالا هر بتامتازون با هر دوزی چه موضعی چه قطره به هیچ عنوان به بچه ها ندید دکتر ناطقیان میگفت حتی واسه بزرگوارش هم کمترین دوز تجویز میشه تو تایم کم چجوری به نوزاد بتامتازون داده بقیه رو تاپیک بعت میزارم