سوال های مرتبط

مامان بَبو🤍 مامان بَبو🤍 هفته ششم بارداری
من دوسال و نیم اقدام بودم هردکتری توی شیراز بگید رفتم نازایی بدون علت داشتیم هم خودم هم شوهرم سالم بودیم ولی بی دلیل بود توی روستا هم ازدواج کرده بودم خیلی استرس بهم وارد خسته شده بودم خیلی حتی سه بار آزاد سازی و چقدر سینال زدم ولی نتیجه نداشت بدتر هورمونم و ریخت بهم ...سه ماه کلا بیخیالش شدم و دکتر نرفتم ولی اقدام داشتم بازم نشد تا حتی شد این سه ماه خیلی جلو و عقب میشد دو روز سه روز جلو مینداختم یکبار هفت روز تاخیر داشتم ماه بعد یک روز جلو انداختم ماه محرم که شد با امام حسین قهر کردم خدایا من و ببخش استغفرالله گفتم دیگه اسمت و نمیارم من بهت دخیل بستم ولی تو دلم و شکوندی چله عاشورا هم شرکت کرده بودم دقیقا شبی که خیلی گریه کردم فردا که توسوعا میشد اسمم توی چله در اومد به نیت من خونده شد دیگه بهش فکر نکردم این ماه دل و بدم به دریا رفتم پیش سارا داوودی خیلیییییی بهم امید داد برام عکس نوشت من ک نمی‌رفتم به خواست خدا رفتم عکس رنگی حدود دو تا سه بار نزدیکی داشتیم اینم نه رعایت بکنم فقط مثل حالت سجده میشدم ...تا یک هفته قبل موعد اسهال شدید شدم و دل‌پیچه ادامه داشت تا روز موعد گفتم حتما الکی باز تاخیر دارم درد پریودی شدید داشتم تا اینکه بعد از هشت روز تاخیر شوهرم بیبی چک خرید من زدم دیدم منفی توی چند ثانیه اول دادم دست شوهرم خدا شاهده کمتر از دو دقیقه مثبت مثبت شد رفتم آزمایش اونم مثبت شد یقین آوردم به امام حسین و دست بریده حضرت عباس بابام رفت کربلا گفته بود به حضرت عباس تو ک یاور همه بودی دختر من بی یاور مونده کمکش کن من فقط این و فهمیدم انتظار خیلی سخته خیلی ولی دخیل ببندین دست خالی برنمیگردین من دلشکسته صداش زدم دستم و گرفت 🥹🥹