۱۱ پاسخ

من قبلاً توخونه حیاط دار بودیم خیلی میترسیدم به محضی که شوهرم میرفت کارامو میکردم میرفتم خونه بابام تا روزی که شوهرم برمیگشت ولی خونه آپارتمانی که گرفتیم راحت شدم درو قفل میکنم میگیرم می‌خوابم... ولی لامصب تنهایی توهم میاره رو صدا حساس شدم

والا منم بهم میریزم خونه بابام میرم شوهرم نیست کلافه میشم تو لین دو روز کل صورت و سر بجه‌م خم و کبود شده بس که نا امنه و بچه میچرخه ولی چ کنم میترسم تنها اجازه هم نمیدن تنها بمونم ی جورایی محبورم

من شوهرم یه روز درمیون شیفته تنها میخوابم اولا منم مثل تو از جن میترسیدم یه چاقو میزاشتم زیر سرم یه بار آیت الکرسی میخوندم دیگه هیچی نمیفمیدم

من شوهرم جای دوری نمیره یعنی تا حالا نرفته مدتی میرفت سر کار نبودش شب ها آبجیم میومد پیشم.. الان من ماهی چند روز میرم کار پاره وقت شوهرم تنهاست خونه من میرم شب خونه بابام اینا که صبح برم پسرم پیششون باشه

مگه شغلشون چیع

یعنی 14 روز شوهرت نمیبینی

برو میخوای چکار کنی تو خونه تنها

منم ۴ شب در ماه همسرم مدیر شبه ولی جایی نمیرم خونه میمونم مشکلی ندارم مجردی هم بیشتر وقتا خونه تنها بودم

من الان هست ماه شوهرم نیست با دو تا دخترام تنها هستیم دیگه باید کنار بیای میترسم ولی خداصدا میزنم نمیشه که برم رو سر کسی مرتب

درها قفل کن بخاب،ترس چرا😁😁

راحت میخوابم ریلکس

سوال های مرتبط