۲ پاسخ

من از بس گفتم عیبه جیزه الان مامان میاد که دیگه نمیاد داخل

پسر منم اوایل انقد گریه میکرد تا از دستشویی بیام بیرون الان در رو قفل نمیکنم فقط هل میدم جلو هی باز میکنه دالی میکنم میبندم دوباره باز میکنه همینجوری بازی می‌کنم باهاش تا بیام بیرون

سوال های مرتبط

مامان ❤️پناه❤️ مامان ❤️پناه❤️ ۱۵ ماهگی
دیشب رفتیم بیرون گفتم بزار پوشک پناه رو عوض کنم که تمیز باشه ، وقتی می‌خواستیم از در بریم بیرون معذرت می‌خوام یدونه گوزید من فک کنم پی پی کرده از روی لباس بو کردم دیدم اصلا بویی نمیده خلاصه رفتیم بیرون از وقتی پاگذاشتیم بیرون تا وقتی بیایم خونه پناه به حدی گریه کرد که داشت از حال می‌رفت خودشو میکوبید به در ماشین سرشو میکوبید به سینه من و جیغ های وحشتناکی میزد که منو بالای ترسیده بودیم نکنه چیزیش شده، وقتی اومدیم خونه گفتم بزار بخوابونمش گاشو عوض کنم وقتی باز کردم دیدم اسهاله آبی کرده بوده اون موقع که از خونه می‌خواستیم بریم بیرون کل مقعد و واژنش سوخته به حدی که باد کرده بود و خون شدیدی میومد ، بردیم بشوریمش دست من که به بدنش میخورد کل بدنش از درد و سوزش شروع میکرد به لرزیدن و مثل اون موقع که داخل ماشین بودیم گریه و جیغ های بدی میزد،دیشب انقد گریه کردم ک چشام باز نمیشد بچم بخاطر اینکه اسهال اسیدی بوده و داشته میسوزونده بدنش رو اینجوری میکرد سریع اوردیمش بیرون پماد زدم و استامینوفن دادم بچم انقد آروم شد که .......😭😭😭😭هنوزم اشکم داره میاد خیلی ناراحتم واقعا بچم عین دیوونه ها شده بود داخل ماشین 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭نگو داشته می‌سوخته بمیرم منننننن