دخترم ۱۶ سال داره یه هفته هست می‌خواهد تولد دوستش بره باباش اجازه نمیده اصلا گفت یواشکی برم اجازه ندادم ناراحته کار بدی کردم یعنی

تولد دوستش کجاست تولد چجوری برگزار میشه طرف خانواده ش چجور ادمیه همه اینا مهمه
منم چند سال پیش تولد دوستم بود رفتم پشیمون شدم
اگر هم نمیشناسید و باباشم که نمیذاره اون روز دخترتو ببر بیرون یا خودتم باهاشون تووو تولد باش
یا یه کادو بگیر بعدا دخترت بده به دوستش که دخترتم ناراحت نباشه

عزیزم با این رفتار پدرش این جور مسائل کوچیک میشه براش عقده چند سال بزرگتر بشه دیگه تو روتون وایمیسته سعی کنین با خونواده دوستاش رفت و آمد کنین بشناسین بعد هم بزارین بره

چون دوستاشو نمیشناسی که ممکنه سیگار بکشن قلیون بکشن یا یکی با دوست پسرش بیاد و.....

خدایی نکرده یه چیزی بشه دوراز جون شوهرم دمارتو درمیاره

خوب این دوستش رو نمیشناسید؟
من به جز خانواده مهمونا هم برام مهمه

نمیدونم درسته یا نه
ولی خانواده ام با من همین رفتاری داشتن که همسر شما با دخترتون داره
فقط کلی حسرت به دل من موند

خودتم باهاش بروبنظرم

اگه نمیشناسینش نره بهتره... ولی اگه واقعا خانواده خوبی اند با پدرش صحبت کنید . دخترها تو این سن نیاز دارن با دوستاشون باشن.

نه، اگر یواشکی بره چیزی بشه جواب باباشو چی میدی؟؟؟
دخترا و پسرا تو این سن خطرناکن تنها هیچ جا نفرستشون

خودتم باهاش برو

نه اتفاقا کار خوبی کردین
شما باید موافق پدر باشین
مگر اینکه باهم برین تولد و پدرو راضی کنین دروغ رو به بچه هاتون یاد ندین یا هم اگر مطمئنین و میشناسین بزارین برع
زمونه زمونه بدیه مراقب دختراتون و پسراتون باشین خیلی

نه بهترین کار کردی
اگه اجازه می‌دادی یواشکی بره دیگه عادت میکنه به اینکار واسه هر چیزی یواشکی انجام بده پدر و مادر همیشه باید پشت هم باشن اینطور هم تو خونه حرمت بزرگتر هست هم اینکه بچه یاد میگیره واسه هرکاری به حرف پدر مادرش گوش بده
الان واقعا نمیشه به هیچکس اعتماد کرد بچه های الان هزار تا کار میکنن که پدر مادر اصلا خبر دار نمیشن مرداد بیشتر میدونن چی میگذره تو جامعه چون هم جنسای خودشونو میشناسن
واسه اینکه دخترتون ناراحتیش برطرف بشه بگو عزیزم به دوستت با مادرش میگیم بریم کافه یا بیان خونمون دور هم باشیم

یادم منم تو سن سال دختر شما بودم همچین موضوعی پیش اومد وخانوادم نزاشتن هنوزم که هنوزه یادم میاد حالم بد میشه همه دوستام رفتن چقدر بعدش تعریف می کردن بهشون خوش گذشته ومن چقدر نارحت بودم

نمیشه خودتم باهاش بری که باباش اجازه بده؟

اگه پدرش راضی نیست اصن نزار
چون ممکنه تکرار بشه
یه جاش خودتون براش تدارک یه تفریحی ببینید

به نظرم مادر و دختر باید پایه همدیگه باشن البته که باید خط قرمز ها ی خانواده رو بهش یاداوری کنی
باهاش رفیق باش تا هر اتفاقی براش پیش میاد اول به خودت بگه

نه کار خوبی کردی، نباید شخصیت پدرش رو پایین بیاری با پنهان کاری
بعدا سواستفاده میکنه
باید براش جا بیفته که نظر پدر و مادرش رو مهم و محترم بدونه
بنظرم اگه پدرش براش دلیل مخالفتش رو خیلی دوستانه توضیح بده پذیرشش براش راحت تر میشه

اگر پدرش اجازه نمیده اصلا نزار

به نظر من با پدرش صحبت کن اجازه بگیر.خودت قلق شوهرتون بهتر میدونی

چرا اجازه نمیده پدرش

ن کار خوبی کردی عزیزم خودت اگ میتونی باهاش برو

خب اگه مطمئنی از دوستاش بزار بره گاهی اوقات خوبه پایش باشی کمکش کنی که بعدا باعث نشه قایمکی کاری کنه