۷ پاسخ

شربت پدیا بست اسلیپ بده

زود بیدارش کن بیقراری و گریه هم کرد تحمل کن با چیزایی ک دوست داره سرگرمش کن شب از 7میخوابه 9صب بیدار میشه . دختر منم تو خونه همینه مثل بچه تو. /ولی وقتی خونه پدرم میریم با جوجه ها بازی می‌کنه پدرم میبرتش پارک و یا خونه خواهرم میریم با بچش بازی می‌کنه یا بچش میاد خونه ما بازی میکنن شب زود می‌خوابه صبم زود پا میشه خوابش کلا تنظیم میشه اون روزا... مدرسه برن درست میشن سخت نگیر

ببرش بیرون
با گوشی و ماهواره سرگرمش نکن

خب آنتن جمع کن
چیای گوشی هم حذف کن
اینا براش مخرب هست
هردفعه یکساعت زودتر بیدارش کن
اصلا برای سلامتیش خوب نیست

از اول ساعت خوابش بهم ریخته که جسارتا تا حدی مقصر بودین اگر صبح زود بیدار شه قطعا شب زود می‌خوابه! هر روز ی ساعتی زودتر بیدارش کن بعد کل روز رو پارک و بیرون ببر خسته بشه شب ببر حموم خسته تر شه اینجوری زودتر می‌خوابه و فرداش زودتر بیدار میشه
سعی کن هر چند روز ی نیم ساعت ی ساعت جابجا کنی اما باید ی مدت با همین روال کل روز خسته ش کنی

شما خودتون زود میخوابین ؟ روتین خواب داشته باشین. مثلا ده مسواک و دستشویی و رخت خواب. دیگه ده و نیم خاموشی. یه لالایی و اینا. صبح هم زود بیدارش کن. در طول روزم بذار کلیییی بدوعه انرژی خالی کنه

اول اینکه شما باید بیدارش کنی نزاری تا ۱ بخوابه.آزمایش دادین کمخونی چییی نداره؟
نیلای منم از روزی که دنیااومد با خواب مشکل داره تا امروز😁. دکترشم‌میگه باید باهاش راه بیای هیچ دارووی هم‌نمیده. ولی من خودم قطره ملاتونین گرفتم یه دوره دادم مثلا هر شب ساعت ۹. بین‌یه رب تا نیم‌ساعت بعدش میخوابید. ولی بعد یه هفته تا ۱ ساعتم‌طول میکشید بخوابه. پرخاشگرو نق نقو کرده بود نیلارو. قطعش که کردم دوباره نیلا برگشت به روتین خودش. اصلا تنظیم‌نکرد

سوال های مرتبط

مامان آسنا و آرتین مامان آسنا و آرتین ۴ سالگی
مامان آسنا و آرتین مامان آسنا و آرتین ۴ سالگی
بعد از یک سال و نیم کاردرمانی و گفتار درمانی و انواع و اقسام دکتر و دارو. به این نتیجه رسیدم که واقعا دخترم اتیسم داره به هر دری زدم به هر ریسمانی چنگ انداختم که دخترم بهتر بشه نمیخواستم اصلا قبول کنم دخترم اتیسمه اما انگار واقعا همینطوره چون همه علایمشو داره بچه هایی بودن که وضعشون از دختر من خیلی بدتر بود اما با کاردرمانی و گفتار درمانی بهتر شدن اما دختر من لاک‌پشتی داره پیشرفت میکنه الان اونا کاملا خوب شدن اما دختر خیلی باهاشون فرق داره یه مدته کلاسلس خلاقیت و مادر و کودکم میبرم. اما فرق خاصی نکرده میبینم نه دخترم خیلی با بقیه فرق داره. ارتباطش ضعیفه. دوس داره تنها بازی کنه اصلا نمیتونه با کسی دوست بشه یا بازی کنه. کلام رو داره اماحرف زدنش با بقیه فرق داره نمیتونه چیزی رو تعریف کنه. احساسات رو درک نمیکنه و خیلی از مشکلات ریز و درشت دیگه. امروز تو کلاس بازی یخ کنی انجام میدادن کن به زور یکم دخترم رو بردم که بازی کنه اما باز فرار رد رفت سراغ کار خودش. اصلاً بازی کردن بلد نیس انقد دخترم رو بردم و آوردم کلاسای مختلف تو جمع. اما امروز دیدم چقدر خسته شدم. فهمیدم بیخود دارم درجا میزنم انگار دخترم قرار نیس دیگه یه بچه عادی باشه باید اینو قبول کنم اما چ کنم نمیتونم جیگرم کبابه. اگه خدایی نکرده زبونم لال دخترم رو از دست میدادم هم همینقدر ناراحت میشدم. با تمام وجودم خستم از زندگی. هیچوقت حتی یه درصد هم فک نمیکردم یه روزی برسه خدا منو با بچم امتحان کنه. منی که انقد ضعیفم تو این مورد گاهی میگم کاش هیچ وقت بچه دار نمی‌شدم که الان بخوام این همه غم بخورم