۹ پاسخ

عزیزم خدا که میدونه چرا حواست به نماز نیست
تازه مادری میکنی جلو بچت نماز میخونی یادمیگیره اجر کارت بیشتره💗

منم همینه والا میرم سجده محکم میزنه رو کمرم میشینه رو سرم و..‌‌.😂😂

بچه من گریه نمیکنه اما مهرم بایدم دستم بگیرم و سجاده و تسبیح برمی داره و میندازه تو خونه، گاهی هم تقلید میکنه ازم.

دختره من هروقت نمیاز میخونم چادر سرش میکنه میاد کنارم مهر میزاره الله و اکبر و اینا میگه منم خندم میگیره

یه مهر براش بذار بگو توام با من نماز بخون شاید اثربخش بود

پسر من بعضی وقتها اینجوری بیشتر وقتا میشینه کنارم

😅😅😅😅
منو نوشتی انگار
منم واقعا نمی‌فهمم چی میخونم
بعضی وقتها یواشکی میرم اتاق بخونم یدفعه انگار کار خلافی کردم با صدای بلند میگه مامان و میدوعه اتاق🤣
نمیدونم وسط نماز بخندم گریه کنم چه کنم

کلا بچه ها همینجورین دخترمنم مادرم میخونه میره زیر چادرش تسبیشو برمیداره

ی چادر هم بهش بده سرش گرم بشه

من نمیخونم

سوال های مرتبط

مامان لنا سادات مامان لنا سادات ۲ سالگی
مامان معجزه من♥️❤️ مامان معجزه من♥️❤️ ۱ سالگی
مامانایی ک بچه هاتون همسن پسر منه بیایین تز حالتون بگین ،از رفتار بچه هاتون ،از واکنشتون
من کم اوردم ،واقعا دیگه نمیدونم چیکار کنم 😭
سردردو قلب درد گرفتم
پسرم ک رو اعصابم بود جدیدا بدتر شده ،هرچی میخاد باید بهش بدیم ،انقد گریه و جیغو داد میکنه تا ب خواستش برسه
یه چیزی رو هم بندازه دهنش تا ندیم میره رو اعصابمون اروم نمیشه
هیچ غلطی نمیتونم بکنم ،استرس میگیرم ،فقط میگه بغلم کن ،تا پامیشم میگه بغل
بیشتر از یه هفتست دست ب اسباب بازیاش نزده فقط میچسبه بهم میگه بغلم کن ،سرشم گرم میکنه ،از سرش نمیوفته باز تکرار میکنه
هی تو اشپزخونه ب پرو پام میپیچه گریه میکته ک بغلش کنمو بتونه فضولی کته ،رو میز غذا خوری میزارمش قانع نمیشه فقط بغل
میگم برو اسباب بازیاتو بریز بازی کن میره میریزه میاد میگه بغل 😭
از غذا خوردنش ک نگم ،نزدیک ۲ماه بود ترکش داده بودم ک با گپشی غذا بخوره ،الان از بس ادا درمیاره ،تف میکنه ،پامیشه فرار میکنه ک میگم گوشی رو بدم فقط بشینه بخوره چون گرسنه باشه بدتر بهانه گیری میکنه
خوابش ک ی پروژه بزرگه باید ۱۰بار بگیرم بیارمش بزارم رو پام ،چندین پوزیشن عوض میکنیم از هاپو میترسونمش تا بخابه
کسی بیاد خونمون نمیزاره بره دیگه ،کلی پشت سرشون گریه میکنه
شوهرمو نمیزاره بره سر کار خودشو میزنه زمینو گریه میکنه
گوشی نمیتونم دست بگیرم انقد گریه میکنه ک گوشی رو بده واس همین وقتی خوابه ی چن دیقه برمیدارمش
بخدا مریض شدم ،اینطوری پیش بره کارم ب بیمارستان روانی میکشه
والا بچه های همسنو سال پسرمم میبینم ،اصلا اذیت ندارن ،تو مهمونی میشینن پیش مامانشون ،غذاشونو میخورن ،ولی پسر من نه
باعث شده با شوهرمم اختلاف داشته باشیم ،از بس اعصابم خراب میکنه ک ب اونم پرخاشگری میکنم