۷ پاسخ

واقعا ک غریبی سخته من مامانم میخوام😭😭

وای دقیقا دختر من ینی تا از کنارش بلند میشم ی قدم میرن اونرتر شروع میکنه گریه کردن اونم چ گریه ای😑خوابشم انقد کم شده و سبک غذام فقط وقت میشه ی چیز ساده بپزم برا خودمون اونم ی دستی نصفشو درست میکنم😂 خدا سلامتی بده 🥹 بلاخره بچهام بزرگ میشن

پسر منم همینه اصلا روزمین واینمیسته ک غلت بزنه یا سینه خیز بره باید بغلم بشونمش بازی کنه در دستشویی میزارم‌انقد جیغ میزنه و دد میگه بهم ک نمیدونم چطوری رفتم دستشویی🤦‍♀️

اضطراب جداییه از ۶ ماه شروع میشه ۸ ماه ب اوج میرسه یکسال کم کم کم میشه تا ۱۸ ماه
خدا صبر جمعی بده بهمون
دلیلشم اینه ک بچه تازه فهمیده مامانش از خودش جداعه و ی موجود جداییه

دختر منم همینه تازه بدتر مدام نق میزنه بغلمم باشه معلوم نیس چی میخواد

خیلی سخته واقعا به ما که غریبیم خیلی سخت میزگردها خوشبحال اونایی که پیش مامانشونن

آی ننه حالا خوبه پسرت جفتت باشه ساکته پسرمن میگه فقط بغلم کن نشسته باشمم جفتش فقط بغل دیگه عادتش دادم وقتی کار مهمی دارم میذارم تو رورئک

سوال های مرتبط

مامان هومان👶 مامان هومان👶 ۹ ماهگی
خیلی خسته ام.خیلی داغونم.دلم یه خواب دو سه ساعته بدون بیدار شدن میخواد.پسرم خیلی خوابش بد شده.غذاشو کامل میدم شبا.شیر قبل خوابش هم میدم.جای خوابش هم خنک و خوبه.حموم هم بردم بعضی وقتا.خسته اش هم کردم.حتی بعضی روزا خواب روز هم ظهر در حد یک ساعت فقط داشته.دوتا دندون هم دارم.فک نکنم از دندونش باشه.ولی هر یک ساعت شاید کمتر بیدار میشه و باید سینه بذارم دهنش.چند شبه دارم سعی میکنم بغلش کنم تکونش بدم .راهش ببرم تا بخوابه و سینه از سرش بیافته.ولی یه بار قبول میکنه و میخوابه ولی یه بار اونقد گریه میکنه که به هق هق میافته و مجبورم بهش بدم.دیشب هم نزدیک دو ساعت یه بند گریه کرد که چرا می می نمیدی بهم.واقعا نمیدونم چیکار کنم.مشکلی با شیر دادن شب ندارم.ولی حداقل دو ساعت سه ساعت یه بار باشه.تا قبل ۴ماهگی شبا ۱۱ میخوابید تا ۵ صبح.بعد شیر میخورد دوباره ۷ بیدار میشد شیر میخورد تا ۹ میخوابید قشنگ.ولی از ۴ماهگی به بعد این شکلی شده.خیلی دارم اذیت میشم.یعنی تا کی اینجوریه😔