همه رسیدن عروس خانوم نیومده

من رفته بودم خونه داییم همش تو استرس که دارم کار درستی می‌کنم تو دوماه دارم زن یکی دیگه میشم

دوباره زنگ زدم اون پسری که دوسش داشتم گفتم امشب خاستگاری منه

داد زد دیونم کردی اسما چقدر دروغ میگی باش اشتباه کردم غلط کردم

دیدم داره داد میزنه قطع کردم از خونه داییم تا اومدم ۴۰دقیقه ایی بود که همه بودن جز من
دو دور چایی ام پخش کردن بودن میلادم زنگ زنگ منم جواب نمیدادم

پیام داد پشیمون شدی بگو ابرومو جلو خانوادم نبر من رسیدمو تا ایفن زدم بجا این عروس در باز کنه برا آقا دوماد آقا دوماد در باز کرد برا عروس خانوم

گفت کجا بودی گفتم داشتم آماده میشدم دایی هام چپ چپ نگاه های همه به من دیدم دست گل و شیرینی رو میزنه

به همه دست داد دادم برادرام همه کل میکشیدند تا رسیدم به پدرشوهرم دستشو که گرفتم سرمو بوسید گفت ماشالله ماشالله


پارت ۱۰

من حتی روز عقد محبت ندیدم از کسی😔😔😔شاید من مقصرم
ولی روز عروسی به حدی شیک و زیبا بود که خدا داند و همه دورم و برم و می گفتن تو معرکه ای😍
احساس می کنم این همه بی محبتی از طرف دیگران شاید خودم یه مشکل دارم و نمیدونم

🥲🥲🥲دقیقا منم تو همین موقعیت قرار گرفتم

😍😍😍😍😍

برادر شوهرام *