۱۴ پاسخ

عزیزم من یه پیج عمومی تو اینستا دارم کلا هرچیزی که حالتو خوب میکنه اونجا هست و اینکه درباره دغدغه ی مامانا و حرفایی که دیگران میزنن و اذیتشون میکنه هم تولید محتوا میکنم اگر تجربه ای دارین که حرفای دیگران درمورد فرزند پروری آزارتون داده اینستا پیام بدین بگین به صورت ناشناس میزارم هم اگاهی میره بالا که این حرف زده نشه هم توی کامنت ها نظر میدن به حل مشکلتون کمک میشه

من هم دلم میخواد بگیرم ولی میترسم
شب تا صبح هم روانیم
احساس میکنم دندوناشم خراب شده😭😭😭

سلام عزیزم یدفعه ای از شیر نگیرش که نه خودت اذیت شی نه بچه تعداد دفعات شیر بچه تو حساب کن از صبح که پا میشه تا شب بعد هر روز یه وعده شا کم کن وقتی شیر روز را کامل ازش گرفتی بعد شب رو بگیر ما خانواده ای اینجوری میگیریم بچه کمتر بد قلقی میکنه

دقیقا عین دخترمن هیچی نمیخوره و همخ میگن بگیر ولی دختر من بدون سینه نمیخابه و یکسره جیغ میزنه

خوب امروز که ماشالله خیلی چیز خورده خوبه که..

منم دو روز گرفتم روز سوم باز دادم طاقتم نیومد

منم میخواستم بگیرم همه میگن بچه مریض میشه هوا گرمه اسحال شدید میشه اب بدنش خشک میشه

الان که هوا گرمه دختر خداکنه مریض نشه

شیشه نمیگیره؟

بسلامتی عزیزم فقط دو روز اول سخت ببرش بیرون یا خونه کسی با بچهها بازی کنه

منم میخوام بگیرم اما نمیتونم با سینه ام فقط میخوابه

الهی 🥹😍
چقدررررررر بچه ها معصومن
عزیزم ایشالا این دوره ام میگذره فقط تو باید یکم تحمل کنی
وقتی غذا بخوره برا خودش ام خیلیییی بهتره

اوووه من گرفتم و تمام داره غذا میخوره،طاقت بیارر

ببرش پارک تابهونه گرفت خوراکی بده بهش کم نیار

سوال های مرتبط

مامان دوران و تو دلی🤰🏻➕👶🏻 مامان دوران و تو دلی🤰🏻➕👶🏻 هفته هفدهم بارداری
تجربه روز دوم از شیر گرفتن تا الان :
دیشب خیلی شب سختی بود😔پسرم طبق عادتش ساعت۴:۳۰ بیدار ش برای شیر من نزدیکش نشدم تا شیر نخواد خیلی گریه کرد شوهرم تا ساعت۵:۳۰ سرگرمش کرد تا بالاخره خوابید دوباره طبق عادت ساعت۸ بیدار شد و شروع کرد گریه کردن شوهرم سیبزمینی سرخ کرد یکم سرگرم شد خورد و بعد بریدمش بیرون تا نزدیکای ظهر تابش دادیم براش هندونه هم خریدیم اومدیم خونه موقع خوابش بود چون عادت به خوابیدن با میومدی داشت باز کلی گریه کرد منم پا به پاش گریه کردم😭خیلی سخته
با هندونه سرگرمش کردیم یادش رفت شروع کرد خندیدن بعد شوهرم بردش حموم بعد من سوپی که درست کرده بودم رو دادم خورد و بعد ناهار با باباش رفتن خوابیدن

واقعا دم شوهرم گرم خیلی داره همکاری میکنه دوشبه نخوابیده و مدام نگهش میداره نمیذاره من نزدیک شم که پسرمون من رو نبینه بهونه می‌می کنه ،امروزم نرفت سرکار و مرخصی گرفت موند و کلی کمک حالم شد
اگه امروز نبود اصلا نمیتونستم تنهایی از پسش بربیام🥺