ای خدااااااااا.دلم شکسته.قدر یه دنیا دلم شکسته💔💔😔😭امروز رفتم سونوی وزن گفتن بچت پسره.آنومالی گفت صد در صد دختره.سونوی ۲۴ هفته گفت دختره امروز رفتم دیدم پسره.انقدر گریه کردم سرم درد گرفته.من سیسمونی صورتی همون چیزی که سالها حسرتش می‌کشیدم رو خریدم.من به دخترم دل بسته بودم من اسمشم انتخاب کرده بودم😭همیشه آرزوم این بود ی دختر خدا بده بهم که خساست کرد و نداد.بچه اولم که پسر شد این یکی ناخواسته شد وقتی بهم گفتن دختره انکار من و شوهرم دوباره به دنیا اومدیم.چقدر جشن تعیین جنسیت گرفتیم چقدر خرج کردیم همه سیسمونیشو باز کردم آرم همه چی رو کندم.امروز فهمیدم اشتباه شده بود با گریه رفتیم پیش دکتر آنومالی که از معتبرترین دکترای شهرمونه.گفت اشتباه پیش میاد.دوباره خوابیدم گفت پسره.گفتم دکتر تو گفتی صد در صد دختره من بهت گفتم می‌خوام جشن بگیرم میخوام خرید کنم.میخوام دل ببندم میگه همه جای دنیا درصدی خطا وجود داره توی سونو.نمیخوام الان کسی بیاد سرزنشم کنه ناشکری نکن و کفر نگو و شعار بده من بچمو دوست دارم ولی شوک وحشتناکی بهم وارد شده.زبونم بند اومده یه کم گریه میکنم یکم میخندم.لعنت به هرچی سونوگرافیه.

۲۷ پاسخ

درکت میکنم
حس بدیه
وقتی انقدر هزینه کردی
ذوق کردی
بفهمی همش اشتباه بوده
ولی خودمونیم گریه نداره دیگه گلمممم
مهم سلامتیشه بخدا
الان کلی مامان تو گهوارست ک آرزو میکنن بچشون سالم باشه فقط
یه چشمشون اشک یکی خون بخاطر سلامت نبودن بچشون

دوتا داداش خیلی جذابه بنظرم
ماهم نینی دوممون پسر شد

عزیزم چرا دلت شکسته چون پسره برو خدارو شکرررررررررر کن بچت سالمه ناشکری نکن گلم خدا قهرش میگیره من دوتا دختر دارم سومی پسر شد بازم خدارو شکرررررررررر تنشون سالم

عزیزم همیشه که خدا به خواسته دل آدم بهش بچه نمیده، من و همسرمم جفتمون پسر دوست داشتیم اما تو راهیمون دختره، من الانم پسربچه میبینم تو اینستا دلم ضعف میره چون خودم برادر نداشتم، دوست داشتم از شوهرم ی ورژن کوچولو داشته باشم، اما خدا جور دیگه ای برام صلاح دید، درنهایت با خواست خدا نمیشه جنگید انشالله خیر باشه برای همه مون

اصلا استرس ناراحتی به خوزت وارد نکن گلم خدایه نکرده رشد بچه قط میشه ها
خواهر شوهرم باردار بود یه مشکلی به وجود اومده بود استرس گرفته بود رشد بچه تو همون روز قط شده بود
وااااااااای بدونی با چه سختی دوروز تو بیمارستان بستری بود
الان هم نزدیک یک ماهه هنوز هم خونریزی و درد داره

عزیزم سونو۱۸هفته باراول گفت دختره ؟منم گفت دختره

ای وای
دکتر فاضل پور که خیلییییی دقیق هستش
چه داستانی شد😶

چقد عجیببببببب بود ترسیدم شوک بدی واقعااااا وارد میشع دل بستیم اسم انتخاب کردیم و...... بعد یهو بگن ی چیز دیگه هست سخته میدونم خیلی .عزیزم هیچ کار خدا بی حکمت نیست چ میشه کرد خداروشکر ک سالم هست

منم انداختی تو استرسسس🥲🥲🥲

وای دوبار گفتن دختر پسر شد
منم ب شک افتادم منم گفت دختره

چطور تو ۲۴ هفته اشنباه گفتننن

وای کدوم سونوگرافی رفتی؟

شاید موضوع من به شما زیاد مربوط نباشه ولی دلم خواست اینجا بگمش،،، من بچه قبلیم وقتی گفتن پسره غم الان نشست به دلم اخه همیشه خودمو مادر یه دختر تصور میکردم من از کجا بدونم تربیت پسر چه شکلیه انقد ناراحت بودم نزدیک زایمان پسرمو ناباورانه از دست دادم حاضر بودم هرچی دارم بدم فقط این بلا سرم نمیومد ، خدا الان برام جبران کرده یه پسر کوچولو دیگه بهم هدیه داده چند روز دیش داشتم میگفتم خدایا کاش دوتا پسرامو باهم داشتم ، هیییییی🥹

عه چقد بد آنومالی ک دیگه نباید اشتباه کنه؛اشکال نداره فدات لباسایی ک گرفتی بفرس برا دختر من خخخخ

آخی عزیزم خیلی بده درکت میکنه خیلی سخته آدم دل میبنده اگه لباسم خریده باشه که دیگه هیچی خدا توانت بده بتونی بپذیری سخته واقعه ولی ایشالله خدا کمکت کنه

یادمه بارداری اولم که رفتم سونو گفت پسر تا خود خونه گریه میکردم که خدا من دختر میخاستم ،تا یکی دوماه جور نشدم با تو دلیم ،کم کم مهرش بدلم نشست دنیا که اومد گزاشتن بغلم دنیا و بهم دادن صد تموم جون و روح و تنم ،دوسالش شد از دو طبقه افتاد پایین چند وقت بیمارستان بودم ،یاد روزایی که بخاطر جنسیتش ناشکری میکردم آتیسم میزد گزشت پسرم بزرگ تر شد و زندگیم یه پسر مامانی عالی دیدم پسر داشتن بدم نیست تا بعد هست سال دوباره باردار شدم گفتم این دیگه خواسته ای دلمو میاره برام یه دختر کوچولویی ناز ،رفتم سونو 12هفته گفت پسر 18هفته گفت پسر 24 گفت پسر ولی گفتم خدا حکمتتو شکر شاید پسر داشتن برای من بهتر از دختر داشتن پذیرفتم ته دلم دختر دوست داشتم ولی پسرم بد نبود می‌دونم سخته الان سیسمونی خریدی با تک تک وسایلش زوق کردی چقد نقشه کشیدی ولی بخدا هیچ کار خدا بی حکمت نیست ، پس یکاری نکن دیگرانم سو استفا ع کنن ،من هرکی می‌رسید می‌گفت اع اشکال ندارع دختر نشد ایشالا سومی دیدم همه دارن بهم طعنه میزنن دیگه خودمو جمع کردم و گفتم خدا خواسته منم میخام کیم که تو کار خدا دخالت کنم،سیسمونیم یه جور درست میشه نگران نباش خداروشکر کن خدا دوتا گل پسر سالم بهت داده

دکترا فقط پولو میبینن انگار ما بازیچه دستشونیم

همينطور خواهرم الان31هفته همش ڱريه ميكنه يك ﭘسر داره اين دومي دختر خواستن همشون با خانواده شوهرش دختر ندارن ولي ﭘسره الان هي ميڱه خدايا انشالله اشتباه كردن من منتظر معجزه تو هستم😑 اين ناشكري هست ميدونم دلبستن يعني جي خيلي هم ميدونم💔🙂دركت ميكنم ولي به فكر ﭘسرت باش يه دادشي ميخواد بياد كنارش تا بزرڱ بشه تنها نباشه عزيزم خدا كمكت كنه تا جند ررز اروم بشي

حق داری خدا ذلیل کنه همچین دکترای و از 🍑خر سر در نمیارن خو بگو مرتیکه ۲۴ هفته یعنی نفهمیدی چیه انقدر خری

اخ ترسی ک دارم🥲 سونو انومالی گف دختر بعدش هر وی سونو رفتم معلوم نمیشد حتی ویارام به پسر میخورد هر کی هم خواب میدید بچه پسر میدید

وااااای منم استرس گرفتم .نکنه اشتباه شده باشه 🥲🥲🥲

وااااییییی عزیزم ☹️خودتو ناراحت نکن خدارو شکر ک سالمه

عزیزم خودت ناراحت نکن گلم میدونم حالتو ولی مصلحت خداست

اخه عزیزم .خدا روشکر که صحیح وسالمه ضررش فقط یه سیسمونی اونم همین گهواره بذار شاید کسی خرید ازتون خودتم اذیت نکن راضی باش به مصلحت خدا .

درکت میکنم گلم خیلی حس بدیه ایشالله ک خدا به دلت قوت بده
بچه هدیه ی خداست عزیزه دلم خودتو خیلی ناراحت نکن حتما صلاح خدا در این بوده

واویلا خاک توسرشون

حق داری عزیزم.هرکی دیگه ایم بود همین حال تورو داشت.مخصوصا که یه پسر داری و جنسیت دلخواهتو توی سونو گفته حالا میگن اشتباه شده.
زمان بده به خودت کنارمیای.دیگه پیش اومده کاریش نمیشه کرد.ولی کاملا حق داری🙁

عزیزمممم اشکال نداره مصلحت خدا این بوده

سوال های مرتبط

مامان فینگلی مامان فینگلی هفته سی‌ویکم بارداری
سلام خانما صرفا جهت درد دل لطفا فاز نصیحت اینا برندارید ...
من ۴سال پیش ازدواج کردم خودم کرمانی هستم همسرم کرج ،همدیگرو انتخاب کردیم وازدواج کردیم
من واسه سونو انومالی که رفتم گفتش داخل سربه کیست هست همون دکتر گفت چند هفته دیگه برطرف میشن،حالا من برحسب راحت بودن به مادرشوهرم گفتن اولش گفت اشکال نداده رفع میشه بعد از دوهفته زنگ زد چون تو خوب تغذیه نمیکنی این مشکل واسه بچه پیش اومده اگر چیزی ندارین بخورین من بهت پول بدم برین وسیله بخرین درحالی من از هرچی بزنم از خوراکم اصلا نمیزنم میخورم واقعا،من چند روز پیش درد داشتم استراحت مطلق شدم و دکتر هرکاری رو واسه من منع کرد،مامانم اومده پیشم مادرشوهرم چند روز پیش اومده،جلو منو مامانم میگه این الان استراحت مطلقه من نمی تونم کاری کنم خودشون اصرار داشتن به این ازدواج خودشون هم این مشکلشون رو حل کنن،مامان من نمی تونه بمونه پدرم تنهاس ،منم امروز همه چیو به شوهرم گفتم اونم عصری رفته بامامانش حرف زده ،مامانش ناراحت شده ،الان یکم عذاب وجدان گرفتم ناراحتم....؟ب نظرتون کار بدی کردم