۵ پاسخ

خداروشکر
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور..

گذشته ها گذشته خدا ب دل پاک خودت شوهرت نگاه کرده دوباره خوشحالتون کرده انشالله هر چ زودتر بغلش کنی

خداروشکر عزیزم🥹♥️

منم پارسال این موقع ها پسرم تو دلم بود
مرداد ی ماه زودتر دنبا اومد و ۴ روز ببشتر پیشم نموند و داغش ب دلم موند
ولی امسال دخترم تو دلمه و مجدد همون مرداد دنیا میاد
خدا خودش صدای دلشکسته رو خوب میشنوه
انشالله به سلامتی همگی زایمان کنیم

آخی عزیزم 🥲انشالله این نینی تو بسلامتی بغلت بگیری

سوال های مرتبط

مامان 🌙لین مامان 🌙لین ۱ ماهگی
مامان جوجو مامان جوجو هفته سی‌وسوم بارداری
پارت4: من استرس داشتم ولی از اینکه دیگه سوزشی تو مجاری ادرارم حس نمیکردم خیلی خوب بود راحت بودم پاهام داغ داغ شده بود
دیگه متوجه نشدم چیشد فقط تکون میزدم که بچه بکشن بیرون من شکمم که خالی شد حس پوچ بودن داشتم و از حال رفتم بیهوش شدم
وقتی بهوش اومدم دمه اتاق عمل میگفتن همراه فلانی... بیاد کمک
چشام تار میدید
همسرم با یه اقایی پرستار بود اونجا این سر و اون سر ملافه رو گرفتن منو از تخت گذاشتن رو یه تخت دیگه بردن داخل بخش
شروع شد من لرز شدید داشتم مامانم همسرم هی دنبال پتو میگشتن برا من دوتا پتو گلبافت هم روم بود ولی از سرما دندونام داشت میریخت انقدر میزدم رو هم
همسرم فکم گرفت رو هم نگه داشت میگفت اروم باش الان جوجه مون رو میارن به این فکر کن گریه نکن من اصلا تو این دنیا نبودم از سرما
20 دیقه همینجوری گذشت بچم اوردن اصلاااا لرزم قطع شد 😂😂
تب کردم 😵‍💫 ولی هیچ دردی نداشتم
شیرم نداشتم سر سینه هام کوچیک بود
پرستار اومد به مامانم یاد داد که چجوری بدوشه سینمو و بزاره دهن بچم با سرنگ با قاشق
تا چند ساعت نمیتونستم بشینم تا شیر بدم به بچم
نبایدم حرف زد
سرو تکون داد تو گوشی نگاه کرد
فقط بدون بالشت باید صاف دراز بکشی تا چند ساعت