خانما یکی از تجربه های خودم اینه که اصلا به حرفای بهداشت توجه نکنین اونا فقط میترسونن آدمو من تیام و بردم خانه سلامت برا تیروئید بعد گفتن تو شیر دهی مشکلی نداری گفتم سر سینه هام زخم میشه گفتن سینه رو بد میزارم دهن بشه فقط نوک تو‌دهنده باعث‌میشه زخم بشه بعد گفتن وااای اینجوری‌که تو شیر میدی اصلا بچه شیر نمیخوره فقط خسته میشه میخوابه بعد سینمو فشار داد گفت نگاه شیر اغوزی هنوز تو سینه ات هست اصلا به بچه ندادی خلاصه کلی عذاب وجدان به ما داد الان اون جوری که میگه شیرش بدم زخمام بهتر شده درست ولی برا وزنش خیلی ناراحت شدم من پنجشنبه بردمش دکتر وزنش و گرفت با زردیش شنبه باز بردمش برا چک زردیش وزنش نزدیک ۲۰۰ گرم ( از ۲۰۰ گرم یه چیزی کمتر ) اضاف شده بود دکتر گفت خوب وزن گرفته و‌ تغذیه اش خوبه الکی‌ منو ترسوندن😑 تو بارداریمم همش میگفتن وزنت زیاده وزنت زیاده من کلا ۱۴ کیلو اضافه کرده بودم
و یه چیز دیگه به خانمای باردار بابت زردی بچه هاتون اصلا نگران نباشید رژیمی ام اصلاااا نیاز نیست نگه دارین هیچ ربطی به خورد و‌خوراک مادر نداره به گروه خونی مادرم ربطی نداره فقط یه ماده ای تو کیسه صفرا هست که گلبول های قرمز و‌تبدیل به هموگلوبین میکنه و نوزاد چون هنوز کیسه صفراش تکمیل نشده ممکنه این هورمون از کیسه صفرا خارج بشه برگرده تو‌ خون باعث‌زردی میشه اصلا خودتون نگران نکنین عذاب وجدان ام بابت خورد خوراکتون تو بارداری نداشته باشین

۸ پاسخ

سلام قدم نورسیده مبارک باشه درخواست میدهید ممنون

وای بالاخره نینی توام به دنیااومدد😍😍به سلامتی عزیزم انشالله قدمش پر خیر باشه براتون😍❤️

خداروشکر خدا بچت حفظ کنه

وای چ زایمان وحشتناکه

بازم خداروشکر به سلامتی زایمان کردی عزیزم
چند کیلو بود دکتر اطفالت کیه؟

ن منم شیر آغوز تا 6 روز داشتم بعد دیگه دادم بچم خورد تموم شد

آره عزیزم زدی همش رو گروه خونی مادر و نوزاد داره گروه خونی من و بچم یکی بود زر ی نداشت

و این که شیر اغوزی تا پنج روز بعد از زایمان تولید میشه اینا به من گقتن ندادی بخوره شیر اغوزی تو سینت مونده😑

سوال های مرتبط

مامان آقا پسر🩵 مامان آقا پسر🩵 ۳ ماهگی
من واقعا چیکار کنم؟
مامانم طاقت گریه های بچمو نداره، تا بچه شروع میکنه گریه کردن، سریع بلند میشه براش شیر خشک درست میکنه میگه بچه گشنس...من فقط روز اول تونستم به بچه شیر بدم از سینه، چونکه سینم زخم شد بچه دیگه سینمو نمیگیره مجبورم با کلی سختی بدوشمش(الان دیگ زخم نیستا ولی نمیخوره)، من نمیتونم تا آخر شیردهی همش بدوشم که..مامانم نمیزاره اصلا با روش خودم پیش برم، من خودم باشم میزارم یکم گریه کنه ولی کم کم باز سینمو بگیره..تازه الان ک زردی گرفته مامانم میگه بزار شیرخشک بخوره وزنش هم پایین نمیاد‌‌..میگه شیر آغوزتو بدوش نگه داریمش، بقیه شیر رو بدوش بریز دور فعلا تا زردیش تموم شه...
مامانم سن وسالی نداره ها، چونکه سر ابجیای خودمم همه سر شیرخشک دادنش به ابجیام اذیتش کردن الان به اینکه کسی به شیرخشک دادن گیر بده گارد میگیره..خیلیی دوسش دارم دلم نمیخواد چیزی بهش بگم چونکه خیلی داره زحمت میکشه برامون ناراحت میشه..ولی شوهرمم اونور هی میگه اینقد شیرخشک نده به بچه شیرخودتو بده با زور هم شده...بخدا خیلی اعصابم خورده بخاطر این بدقلقی بچم