خانوما لیلین رو قراره دختر بزرگم لیانا که 15 سالشه بزرگ کنه (الان 15 سال و 1 ماهشه)
چه چیزایی نیاز به امادگی داره؟
اینم بگم دوقلو ها رو هم یه قل رو ایشون بزرگ کرده ولی با کمک خودم
یعنی نصف کارارو بلده مثل شیر دادن، لباس عوض کردن، خوابوندن، بازی کردن، اروم کردن، بغل کردن، پوشک عوض کردن
اینم بگم حمومم از دومین حموم به بعد تنها میبرتش
یسری کارای مراقبتی بهداشتی میمونه که اونارو بلد نیست
البته نزارم خودش غریزه ای یاد بگیره؟

۹ پاسخ

نه عزیزم من جای شما باشم نمیذارم دختر بزرگم حس غریزه مادری اونم به این حد با خواهرش بگیره،بهش اینو میفهمونم که این خواهرته و تو فقط داری به من کمک میکنی!
بزرگ بشه اذیت میشه

خواهر تو زایمان کردی چرا باید لچه ات را اون بزرگ کنه.بذار بچگی کنه خودش بعدها باید بچه خودش رو طاقت داشته باشه بزرگ کنه

ای ننه
نلا رو هم نیلا قراره بزرگ کنه
خوبه که همینا من خودم فقط همینارو بلدم

یعنی بچه دوست داره
یا اینکه خواهر برادر زیاد دوست داره
یا از این کار لذت مبره
با مشاور صحبت نکردی آخه از قبلی خسته نشده تقای یکی دیگه هم داره

بنظرم زوده بخواد تمام مسئولیت هارو گردن بگیره
اما درحد همکاری خیلی خوبه
من خودم حموم بردن و خوابوندن خواهر و برادرم گردن خودم بود بیشتر

مگه چند تا بچه داری 😅
دختر بزرگت دوسال دیگه باید خودش ازدواج کنه نی نی بیاره
بعدش مگه بیکاره بشینه بچه بزرگ کنه بره یه مهارتی چیزی یاد بگیره

خوشبحالت
کاش دختر منم بزرگ بود و کمکم میشد

فقط خوبه که تو کارها بهت کمک کنه

چرا دخترت بزرگ کنه؟

مقالات مرتبط

لیست سیسمونی نوزاد
لیست سیسمونی نوزاد با عکس ۱۴۰۴
آماده کردن ساک زایمان
آماده کردن ساک زایمان برای بیمارستان | لیست وسایل ساک زایم...
بارداری دوقلو
علائم بارداری دوقلو در ماه اول برای دختر و پسر
چگونه خانه داری را یاد بگیریم؟
چگونه خانه داری را یاد بگیریم؟

سوال های مرتبط

مامان برکه 🏞️ مامان برکه 🏞️ ۱ ماهگی
مامانایی که سزارین کردن میشه بگین خونریزی بعد عمل چقدره و چه مدته؟
من نوار بهداشتی بزرگ گرفتم لازمه پوشک هم بگیرم؟
ازینا که واسه بی اختیاری ادراره؟
سخت نیست پوشیدن و عوض کردن اونا بعد زایمان؟؟
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان 👼🏻𝐌𝐎𝐎𝐍𝐒 مامان 👼🏻𝐌𝐎𝐎𝐍𝐒 ۱ ماهگی
خانوما من میخواستم بعد از امتحانای دختر بزرگم نصف کارای بچرو بسپارم بهش ( با نظارت خودم )
خودشم از وقتی باردار شدم همش قسمم میداد بچرو بزرگ کنه 12 سالشه و دیدم که چقدر بچه داریش خوبه و ارتباط میگیره با بچه ها تصمیم خوبیه؟
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان آراد و آوا مامان آراد و آوا روزهای ابتدایی تولد
مامانا به نظرتون اشکال نداره نوزاد دختر رو باباش حمام بده
یا مثلا پوشک رو عوض کنه ؟
اگه مشکلی نداره دقیقا تا چه سنی مشکلی نداره
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان گیلاس مامان گیلاس هفته سی‌ونهم بارداری
مامانایی که بیمارستان خصوصی زایمان کردن میگم بیمارستان روز زایمان چه چیزایی میده بهمون مثل پوشک و اینجور چیزا منظورمه
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان دخترکم🩷 مامان دخترکم🩷 ۱ ماهگی
این حس مزخرف بعد ماه ها دوباره اومده سراغم
داشتم ساک خودمو بچه رو میچیدم احساس کردم فرصت برای بچه دار شدن داشتم و عجله کردم حس میکنم آمادگی بزرگ کردن یه بچه رو ندارم خیلی پشیمونم با اینکه دو ساعت قبل ذوق میکردم که چند روز دیگه بچم بغلم و قراره ببینمش
خدایا تا الان هر دردیو بگی کشیدم فقط افسردگی بعد زایمان نگیرم
اینم قبل هر گونه انتقادی بگم که خدارو شاکرم که خدا بهم بچه داده و لایق دونسته فقط دست خودم نیست این فکرا میاد تو سرم
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان مهیار مامان مهیار ۱ ماهگی
مراقبت‌های نوزاد پسر

📌 بزرگ کردن نوزاد پسر می‌تونه یه تجربه متفاوت و خاص باشه بعضی چالش‌هاش طبیعیه و با آگاهی می‌شه راحت‌تر مدیریتشون کرد پس بهتره از قبل بدونی با چه چیزایی ممکنه مواجه بشی

❓شایع‌ترین چالش‌های نوزاد پسر چیه؟
✅ عوض کردن پوشک: ممکنه موقع تعویض بیشتر از نوزاد دختر ادرار کنه
✅ کولیک: بعضی نوزادای پسر بیشتر به کولیک دچار می‌شن
✅ خواب: ممکنه خوابش سبک‌تر باشه و بیشتر بیدار بشه

❓مشکلات خاص نوزاد پسر کدوما هستن؟
❌ تنگی مجرای ادرار: نیاز به توجه و بررسی داره
❌ بیضه‌های پایین نیامده: باید با پزشک مشورت کنی
❌ ختنه: ممکنه با حساسیت و مراقبت بیشتری همراه باشه

❓چیکار باید بکنی؟
🔻 صبور باش و به نیازهای خاصش توجه کن
🔻 از پزشک یا مشاور کودک راهنمایی بگیر
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان هایلین🌸 مامان هایلین🌸 ۱ ماهگی
سلام خانوما ببخشید موقع عوض کردن پوشک دخترم همچنین چیزی داخل پوشکش بود باز شبم که عوض کردم همچین چیزی بود ولی زرد نبود نمیدونم طبیعی یا نه؟🤦‍♀️
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان آریا مامان آریا ۱ ماهگی
پارت سوم
رفتم داخل بخش زایشگاه و اونجا شروع کردن به نوار قلب گرفتن که باز هم خوب نبود و همزمان شروع کردن به زدن آمپول فشار یه 20دقیقه ای گذشت که چند تا ماما و شروع به معاینه کردن دیدن یه سانت شد دو سانت و منی که همچنان استرس نوار قلب و ترس زایمان همگی دست داده بود بهم دلم رو آشوب کرده بود.کم کم داشت درد زایمان در حد پریودی میومد سراغم بهشون گفتم خوب باید چیکار کنیم که دیدم رفتم و با یه دکتر دیگه اومدن و نوار قلب رو چک کردن دیدن خوب کار نمیکنه و شروع کردن به سون زدن بهم بنده خدا ها اینقدر با ملایمت زدن که من اصلا دردی نفهمیدم.سرمم رو قطع کردن و دست گاه نوار قلب رو هم جدا کردن و منو با ویلچر بردن سمت اتاق عمل.من همیشه از اتاق عمل وحشت داشتم ولی وحشت من همش الکی بود چون اون ترسی که من از اون اتاق برا خودم دارم انگار یه قول هس.خابوندنم رو تخت اتتق عمل دستگاه فشار خون و دستگاه ضربان قلبم رو بهم وصل کردن بلندم کردن و گفتن بشین دکتر بیهوشی چند بار پنبه الکلی کشید رو گودی کمرم و شروع کرد به سوزن بیحسی زدن و بلافاصله منو خابوندن تا بیحس بشم.هی میگفتن پاتو بگیر بالا هرچی تکون میدادم نشد پاهام اولش گرم شد در حد دو دقه طول کشید که بیحس شد و بعد 5دقع کار کردن یهو صدای بچم رو شنیدم که از خدا اون زمان رو برا همه چشم انتظارا و همه اونای که بچه ندارن آرزم میکنم.واقعا لذت بخش ترین مدت عمرم بود
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان شفتالو مامان شفتالو ۲ ماهگی
سلام مامانا
میخوام تجربه زایمانم رو بگم انشاالله که به دردتون بخوره
من طبق تاریخ ان تی قرارشد ۱۶ اسفند به روش طبیعی اپیدورال زایمان کنم.. تاروز ۱۶ پیاده روی، شیاف گل مغربی، اسکات، دوش آب گرم، گرمیجات و..... همه رو انجام میدادم ولی دریغ از یه ذره درد روز ۱۷ سرماخوردم رفتم زایشگاه گفتم مریض شدم یه دارو بدید تافردا که قراره بیام برای بستری دیگه بادکترم تماس گرفتن و همون روز جمعه ۱۷ اسفند من بستری کردن و از ساعت ۶ عصرآمپول فشاررو شروع کردن تا ساعت ۱۲ بهم وصل بود ولی دردنداشتم معاینه هم شدم گفتن رحم عالیه ولی دهانه بسته ست روز شنبه هم از صبح آمپول فشاررو شروع کردن واسم تا عصر، ان اس تی هم مدام بهم وصل بود که شنبه عصرمتوجه شدن ضربان قلب بچم اومده پایین و اکسیژن وصل کردن بهم و آمپول رو قطع کردن روزی سه بار معاینه میشدم ولی دریغ از یه سانت باز شدن، شب بازم بهم وصلش کردن تا ساعت ۱ شب دوباره قطع کردن تا ساعت ۳ شب بازم وصل کردن صبح بازم اومدن معاینه گفتن همچنان بسته ست ساعت حدودای ۱۱ بود دستگاه مدام آلارم میداد که ضربان قلب بچه اومده پایین روی ۱۰۰ یا پایین تر اومده بود سریع اومدن آمپول رو قطع کردن و بازم اکسیژن وصل کردن بازم اومدن معاینه کردن که واقعا جونم داشت بالا می اومد از درد و قصد داشتن کیسه آب رو پاره کنن که هرکاری کردن نشد دیگه خودم شروع کردم به جیغ وداد که دیگه نمیزارم بهم دست بزنید وواقعا هم نزاشتم 😂به دکترم بگید بیاد پولش رو میدم سزارینم کنه پرستاراهمه موافق بودن خودشون هم میگفتن توکه درد نگرفتت دیگه نمیگیرتت
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان قند عسل🍯 مامان قند عسل🍯 ۲ ماهگی
سلام شما هم چالش منو دارید؟ یک اینکه موقع لباس عوض کردن و پوشک عوض کردن انقد جیغ میزنه گریه میکنه قشنگ دستپاچم میکنه😩
دو اینکه یسره باید سینه تو دهنش باشه پستونک میذارم دهنش انگار تلخه براش قیافشو یجور میکنه تف میکنه 😢
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان پسـرم🩵 مامان پسـرم🩵 ۱ ماهگی
دیگ شد شب فقط تونستن وسیله هامو بدن بیارن برام من حتی اولین بار بود تنهایی بچمو بغل میکردم نه بلد بودم لباس عوض کنم نه پوشک نه شیر دادن و اون شب شد بدترین شب زندگیم . خیلی همه چی پیچید تو هم همش تصویری صحبت کردم با شوهرم مامانم خونه گریع میکرد خلاصه اون‌شب گذاشت با همه سختیاش فرداش زردی شد ۶ مرخص کردن که بعدش دوباره رف بالا و هنوزم درگیر زردیم

از تجربه سزارین بخوام بگم خیلی خیلی خوب بود راضیم تا الان دردام با شیاف کاااملا اروم میشه هنوزم شیاف استفاده میکنم بخیه ها عالیه
فقط مشکلم زردی بچمه دعا کنید خوب بشه خیلی ناراحتم🥲
و اینکه در اخر نمیدونم منم اینجوری شدم فقط یا همه همینن نتونستم ب شرایط الان عادت کنم هنوز خیلی سختمه حس میکنم زندگیم یه تغییر حساااااابی بزرگ کرده که خیلی زمان نیاز داره خوب‌بشه
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان نلا مامان نلا ۱ ماهگی
خانوما سلام من اومدم بیمارستان به خاطر تشنج. معاینه کردن. نمی دونم فرق معاینه ساده با تحریکی چیه. فقط میدونم انگشتش رو کرد داخل واژن و کمی چرخوند. الان از اون موقع من لکه بینی دارم. لکه های قهوه ای. یعنی دهانه رحممو باز کردن ؟ در ضمن بگم 38 هفته کاملم
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان اهورا مامان اهورا روزهای ابتدایی تولد
خانومایی که سرکلاژ انجام دادن توی هفته چندم برای زایمان طبیعی‌باز کردین؟ و اینکه برای باز کردن نیاز به بستری داره؟ موقع باز کردن سر میکنن یا نه درد داره؟ ممنون میشم راهنمایی کنین
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان کلوچه🍪👶🏻 مامان کلوچه🍪👶🏻 روزهای ابتدایی تولد
در رابطه با تجربه ی زایمانم بگم هر دوش برای من سخت بود درد طبیعی رو کشیدم ولی خب اون دردی که بچه میاد بیرونو نکشیدم بعد سزارین کردن اولین بار که اومدم راه برم وحشتناک بود حتی دومین بار و الان برای سومین بار هم میترسم که پاشم
واقعا بهشت زیر پای مادران هست و بس
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان مهرسام💙 مامان مهرسام💙 ۲ ماهگی
ی چیز بگم نخندید فقط
من اسم بچه رو با کلی وسواس گذاشتم مهرسام الان ازم میپرسن اسمش چیه یادم می‌ره😂 باید فکر کنم بعد بگم نمی‌دونم چرا ایطور شدم سخت هم نیست که هی تو ذهنم میگم چی بود بعد از چند دقیقه فکر کردن میگم فک کنم بارداری رو مغزم تاثیر گذاشته😂
مشاهده ۲ پاسخ دیگر