۱۵ پاسخ

چیزی. نگو بچه بیاد خدا محبتی تو دلشون میندازه که زناشون رو فراموش می کنن

اینو خودش میفهمه ما مستاجر بودیم و دستمون تنگ بود به طور معجزه آسایی با دنیااومدن پسرم خونه دار شدیم

منم بچه سومم رو بدترین وضعم حامله شدم بخاطر خدا به دنیا میارمش الانم با قرض و اینا چن روز دیگه میرم بیمارستان برای سزارین ولی توکل کردم بخدا بهتر از این بود تا آخر عمر عذاب بکشم بخاطر کشتن یه نفر توکل بخدا ،عزت و ذلت دست خداست سالم باشم فقط بقیه شو باید بسپریم بخودش

الکی خودتو نگران نکن همچین پدرایی بهترین پدرا میشن مشخصه خودش تو کودکی کمبود زیاد داشته دلش نمیخواد بچش هم کمبود داشته باشه میخواد بهترین ها رو براش بزاره مشخصه فکرش خیلی درگیره

هیچی فقط بی اهمیت باش خدا خودش داده خودشم نگهدارشه و روزیشم میده بخاطر این چیزا استرس ب خودت نده رو بچت تاثیر بد میزاره اون بچه گناهه

نظرات و که خوندم انگار فقط ما بودیم که وقتی بچه بدنیا اومده چیزیم که داشتیم از دستمون رفت

ای وای.نمیدونم چرا اگه بچه نمیخوان اخه درست جلوگیری نمیکنن من همسرم دیوونه ی بچست از روزی ک متوجه شدم حامله ام یه برکاتایی سرازیر شده تو خونمون ک خدا میدونه خدارو شکر کن انشالله بهتون بیاد ب دنیا مهرش تو دلش باباش میوفته

بنظرم زیادی ب اقایون گیر میدین
چون ما بچه رو احساس میکنیم اونا نه
برا همین پدرا بعد زایمان پدر میشن و بچه رو درک میکنن
بعضی مردا هم درون گرا هستن حس میکنن ب رو نمیارن

هیچی نگو... روزی میاد خودش از دیدنش ذوق میکنه و خداروشکر میکنه

خب عزیزم این ی مثاله که میگن بچه روزی میاره اگه حقیقت داشت این همه قشر فقیر نداشتیم حالا شاید شوهر شما هم منظورش خودتون که نبوده بخوای تو این وضعیتت باهاش بحث کنی فقط بچه تو اذیت میکنی
والا منم باهاش هم عقیده هستم از نظر من اگه کسی نمیتونه از پس بچه بر بیاد نباید بیاره فقط بچه رو عقده ای میکنه وقتی میبینه هم سن های خودش کجا وایستادن اون کجا وایستاده بهتره آدم منتطقی باشه تا احساساتی

ولش کن اصلا اهمیت نده

روزیشو میاره که حقیقته زمان بهت ثابت میکنه بعضی اوقات اگه روزیت چیزی نباشه هر چی هم تلاش کنی بر باد میره ، هیچی نگو اعصاب خوردی برا خودت درست نکن انگار ندیدی و نشنیدی بچتم بدنیا بیاد انشالله خودش عاشقش میشه نگران نباش 🥰

شوهر منم بچه نمیخواست اولی رو بزور اوردیم
دومی رو سرش کلاه گذاشتم
اینقدر غر میزد
حالا که به اخرا رسیدم هی میگه الان کجا شکمته بد نخوابی براش اتفاقی بیفته

خب اگه بچه نمیخاسته چرا جلو گیری نداشته
بگو اگه نمیخاستی جلوگیری میکردی ب من چه الانم نمیشه کاری کرد خدا اینجوری خواسته

خب چیزبدی نیس شوهرمنم میگه بچه روزی نمیاره بایدتلاشکنی وفلان ینی منظوربدی نداره. تازه شوهرمنم میگفت زوده صبرکنید الان هروز دسش روشکممه ومیاد دکترباهامک ببینتش

سوال های مرتبط

مامان بهشت مامان بهشت هفته سی‌ودوم بارداری
سلام دوستان.ممنون میشم راهنمایی کنین.
مادرشوهر من خیلی دختر دوست داشته اما فقط پسر داره.
از وقتی من حامله شدم، میگه بچه رو دنیا بیار ما بزرگش میکنیم( کره گیری با توجه به شاغل بودن من)
خیلی وقتها با لحن بدی میگه.
واژه های مثل نی نی من، دختر من، رو اینقدر با لحن بدی میگه که واقعا ناراحت کننده هست.
یا مثلاً میگه به دنیا اومد به من بگه مامانی.
از طرفی خیلی دعوایی و ریاست طلبه.
منم تو کل این مدتی که با اینا آشنا شدم و عروسشونم سعی نکردم باهاش کل کل کنم و از زندگی خودم بمونم. حوصله وقت گذاشتن برای خاله زنک بازی ندارم.
شوهر من آدم خوبیه اما برای اینکه احترام بزرگتر نگه داره و بحث بالا نکشه خیلی وقتا تحمل می‌کنه.
امروز ب مادرش گفت ک خانمم ناراحت میشه.اینجوری نگو.
اما من اصلا خوشم نیومد. چون فکر می کنم که اون به هدفش رسید و بالاخره فهمید که منو ناراحت کرده.
و از طرفی بنظرم باید همسرم از طرف خودش می‌گفت ک بچه ماست.
تو مادربرگشی.
به نظرتون باید چیکار کرد؟