امشب ک رستا رو گذاشته بودم توی تاب تا بخوابه یهو یه حس غریبی یه دلتنگی یه بغض یه آه یه تاسف و غمگین بودن اومد سراغم
همینجورک داشتم رستا رو‌تاب میدادم یهو چشمام خورد ب کاشی آشپزخونه همونجا زوم کردم روی گل‌های سرامیکاش ...
پیش خودم گفتم واقعا دنیا عجیب کوچیکی هست ...یه روز دلتنگ همین روزا میشم حتی اگه بد گذشته باشه
دلتنگ همین خونه نقلی
دلتنگ دستای کوچولوی رستا و‌ماهلین
دلتنگ بغل گرفتنشون
دلتنگ شیردادن بهشون
دلتنگ نوازش کردن و در آغوش کشیدنشون
دلتنگ لبخنداشون گریهاشون غر زدناشون لجبازیاشون شیطونیاشون
اخ ک چقدر دلتنگ بچگیای رستا شدم
چقدر زود گذشت ..چقدر انتظار کشیدم خدا بهم بچه بده و چقدر انتظار و سختی کشیدم تا رستا ب دنیا اومد ..هنوز نگذشته خدا یه فرشته دیگشو بهم هدیه داد ... فکرشو ک میکنم حسرت میخورم ک چرا رستارو الکی دعوا کردم یا سرش داد زدم وقتی می‌دونم ک بزرگ بشن دیگه نمیتونم مثل بچگیاشون تو آغوشم بگیرم
یا براشون لالایی بخونم

تصویر
۳ پاسخ

اخ اره والا 🥹

آره واقعا مادر همیشه این حس هارو داره.منم خیلی غصم میگیره بعضی وقتها گریه میکنم،میگم چرا از روزام لذت نمی‌برم بچه ها دارن بزرگ میشن.چقدر نوزاد دوست دارم اصلا نفهمیدم چطوری نوزادیشون گذشت بزرگ شدن🥲

اخ واقعا منم یوقتایی خستم عصبیم یکمی که اهورابچم بهانه میگیره دعواش میکنم چقد عذاب وجدان میگیرم بعدش

سوال های مرتبط

مامان نورا مامان نورا ۱۶ ماهگی
چیه این مادر بودن...
شدید پریود شدم ،کلا روز اول حالم خیلی بد میشه شکم دردهای بد ، کمردرد ، جوری ک گریم میگیره گاهی نمیتونم تحمل کنم دردش رو
ب شوهرم گفتم‌‌مراقب دخترم باش من برم اتاق یکم‌درازبکشم بلکه حالم خوب شه
رفتم اتاق در و بستم تو خواب و بیداری بودم ک حس کردم سردمه ، یهو گفتم‌نکنه دخترم با رکابی سردش بشه ، به زور خودمو از تخت کندم رفتم لباس تنش کردم الان اومدم اتاق باورتون میشه دیگه سردم نیست
حس کردم اون لباس رو من پوشیدم
خدایا شکرت ک بهم لطف کردی تا مادر بشم
و واقعا مادرایی رو درک نمیکنم ک بچه شون رو ب امان خدا رها میکنن و ی خبری ازش نمیگیرین
ببینین قضاوت نمیکنم شاید شوهرش بد بود شاید شوهرش معتاد بود زن باز بود
ولی ایا جایزه بچه رو پیش اونجور مردی بزاری و بری ب امان خدا
یعنی واقعا دلتنگ بچتون نمیشین؟؟ واقعا وقتی میخابین ب این فکر نمیکنین ک الان بچتون گشنه خابیده یا تشنه
ایا عمه یا مادربزرگ یا غریبه اذیتش کردن بچه رو یا ن؟؟
یااینگ الان بهانه مادرشو میگیرع یا نه
اینارو گفتم چون منم بچه طلاقم وقتی دوماهم بود مادرم منو ول کرد و رفت
حتی اگ‌بدترین زندگی رو هم داشتین خاستین طلاق بگیرین بچه معصوم رو تنها نزارین باخودتون ببرین ، نزارین مهر بی مادری بخوره رو پیشونیش

عکسم برا بچگی خودمه 💔💔💔💔
مامان رستاوماهلین مامان رستاوماهلین ۱۷ ماهگی
مامان رستا مامان رستا ۱۷ ماهگی
دوستانی ک بچشون غذا نمیخوره بیاید ازتجربه امروزم بگم براتون واقعا تاثیرگذارهم بود کیف کردم امروز هم خودم هم دخترم 😁گفته بودم دخترم دوماهه هیچی نمیخوره فقط اویزونمه همش میخاد سینم دهنش باشه ساعت ۱۰ صبح بیدارشد شیرخورد یهو ب سرم زد نوک سینمو فلفل سیاه بمالم انگشتمو خیس کردم مالیدم فلفل زدم سینم دخترم اومد دوباره بخوره دید سیاهه ترسید لباسمو داد پایین چندقه دیگه دوباره اومد دهن زد دید تنده بدش اومد زود اب اوردم دادم خوب شد ولی دیگه نیومد طرفم . داداشش براش قرنی درست کرد اورد یه کاسه پر خورد یدونه هم موز خورد کلی بازی کرد دوساعت دیگه اومد داداشش یه مقدار شیرگرم کرد ریخت تو شیشه داد بهش ..دوباره رفت کلی چرخید بازی کرد ساعت ۲ اومد روپام خابید .تا ۳ خابید بلند شد یخرده شیردادم یه ساعت بعد دوباره فلفل زدم دیگه طرف سینه نیومد ک بعدش یه کاسه پر برنج و مرغ و یه کاسه ماست خورد ..ساعت ۶ یدونه بیسکوییت خورد بردمش کوچه اومدیم نشست دوباره شام خورد الانم یه کوچولو شیرخورد سیربود دیگه راحت خابید چقدم بازی کرد اصلا گریه نکرد منم ب تمام کارم رسیدم ..اگ شماهم نی نیاتون همش اویزونن شیرمیخان پیشنهاد میکنم اینکارو کنید من ک نتیجه گرفتم عالی بود خودشم اذیت نشد کلی بازی کرد کیف کرد سه بارم پی پی کرد ...و من خوشحالترینم 😍😍😍😍😍😍😍