۹ پاسخ

😐😑ببخشیدا ولی اسم خواهر رو ازش باید گرفت خواهر من اینجور باشه نگاهشم نمیکنم

آدم مگه با خواهرش اینجور رفتار میکنه!! اصن دیرم گفته باشی، من خواهرم نامزده، از الان کادو بچشم انتخاب کردم، درست میشه ولش کن

😐وا.اون منتظربهونه بوده عزیزم.و خوب هم حواسش هست توچقدزحمت کشیدی وکنارش بودی خواسته از زیرش در بره ونیاد.والله آدم خودش تابخادبفهمه حاملس یک ماهشه تابخادبره آزمایش وبه بقیه بگه دیگه نزدیک دوماهشه.مطمئنم فقط حوصله نداشته بیادکمکت.

خواهرا قلق همدیگه رو دارن.
دو روز دنیا حیفه کدورت.
اینقدر دوستت داشته و ازت توقع داشته که کار به اینجا رسیده عزیزم.
درسته که اون مقصره و دلیل درستی برای این رفتار نداره، اما من جای تو بودم این دوری رو تموم میکردم.
هیچ‌کس نمیتونه جای دیگری رو پر کنه.
یه خواهر همیشه خواهره...🙏

وا يعني چي اخه ادم چجوري دلش مياد خواهرو خواهرزادشو نبينه محبت نكنه شماهم مثل خودشون باش عزيزم

من و خواهرام از اونور انقدر دعوا میکنیم روز بعد یادمون میره دعوا کرده بودیم 😅

بین خواهر ها از این حرفا نباید باشه ولی حالا که اینجوریه ناراحت نباش بچسب به زندگیت و بچه‌ت و شوهرت ان شاالله اونم درست میشه

ولش کن عزیزم اصلا برات مهم نباشه خودت و بچت و شوهرت مهم هستین

متاسفم واقعا همچین ادمای

سوال های مرتبط

مامان ماهان مامان ماهان ۱۷ ماهگی
#زایمان زود رس
پارت ۳
ادامه پارت قبلی
داستان زندگی من


منی که برای لحظه به لحظه بند بند وجودش که تو بدن من شک میگرفت استرس کشیده بودم غصه میخوردم رو تخت سونو خشک شده بودم بچم انگار حس کرده بود که مامانش دیگه بدنش حس نداره انگار صدای دکتر رو نمیشنیدم داشت با درد هام اضافه میشد دیگه از شوک در اومده بودم تو دلم گفتم اگر قراره بچه طوریش بشه نباشه دیگه منم نیستم یا با هم میمیریم یا سالم بیرون میایم رفتیم دوباره به اون بیمارستان لعنتی چشمم که به درش خورد تموم اون لحظه های که جیغ زدم التماس خدارو کردم که بچمو نگیره جلو چشمم اومد گلو خشک شده بود دست پام به شدت یخ بود چشمام سیاهی میرفت رفتیم اوراژنس سونو رو که دید گفت باید معاینه کنیم چون سرکلاژی اگر فشار رو رحم باشه پاره میشه رحم گفت یک لحظه اجازه میدید مامانمم همراهم بود به بهانه ای فرستادمش بیرون گفتم اجازه نمیدم معاینه کنید صداشو برد بالا خانوم پس چرا اومدید اینجا مگه من مسخره شمام بغض داشت خفم میکرد اون نمیدونس که جیگرم داره پاره میشه از درموندگی فقط حرف میزد گفتم نمیزارم گفت پس باید امضا کنی که اگر رحمت پاره شد مردی ما مقصر نیستیم اون لحظه نمیدونستم دارم نامه مرگ خودمو امضا میکنم یا مرگ بچمو فقط میدونستم که دوتا انتخاب بود یا دوتامون قرار بود بمیریم یا هیچ کدوم دستم میلرزید اما امضا مردم نه با تردید با دل جون امضا کردم #ادامه پارت بعدی#