۴ پاسخ

اره رایان هم امروز اصلا خونه نبوده ها . شبی کلی تو شهر گشت و اومدیم خونه شروع کرد گریه کردن و میرفت سمت در که بره بیرون دیگه زنگ زدم داداشم اومد باهاش بازی کرد تا خسته شد خوابید. به نظرم هروی بیشتر برن بیرون بیشتر اذیت میکنن هی میخوان برن بیرون

آره دقیقا عین دختر من عصبی میشه گریه میکنه خودشو زمین میزنه خود زنی میکنه ولی زیاد طول نمیکشه زود حواسشو پرت میکنم

بله به محض وارد شدن به خونه خونه رو می‌ذاره سرش .عادی میشه براشون ولی باید سریع حواسشون پرت کنی.

قبل از اینکه برید خونه بهش امادگی بدین مثلا بگین دخترم مامان بریم خونه دوباره فردا میایم بازی کنی بعد خودش یکم که بازی کنه میگه بریم

سوال های مرتبط

مامان 🍒سلین🍓 مامان 🍒سلین🍓 ۲ سالگی
پارت 4
ولی هنوزم درد داشتم از صبح زود درد داشتم تا 10 شب اون.روز 15 اردیبهشت انقدر بارون قشنگی میبارید و هوا سرد بود که نگو مامانم و مادرشوهر تو بیمارستان بودن تا وقتی زایمان کردم طبقه پایین بودن

انقدر درد داشتم و گریه میکردم که حد ندلشت یعنی تو یه اتاقی بودم که قشنگ گلدسته های حرم امام رضا دیده میشد و من نگاه میکردم و میگفتم خداجون کمکم کن زود تر زایمان کنم و اجازه دادن اندازه یه پنج دیقه مامانمو ببینم و مامانم دلداری میداد منو و میخندوند و اینا مامانم که رفت پرستاره گفت بیا پایین تخت و قر کمر برو و راه و کمکم میکرد تا دهانه رحمم بازشه میگفتم نمیتونم اصلا وایستم و مینشستم و فقط درد میکشیدم ولی دهانه رحمم نرم شده بود و باز ـــــ ساعتای ده و اینا بود که دیدم دارن هی رفت و امدشان بیشتر میشد و من همونطور گریه میکردم هرکی ردمشید میگفت براچی گریه میگفتم درددددد دارم دیگ دیدم نه درد بدی دارم معاینم که کردن گفت دهانه رحم باز شده و امادی اندازه پنج شش نفر اومدن تو وووو