۱۳ پاسخ

مامان کنجد تجربه زایمانت رو بزار لطفا

بچه ی منم iugr بود دور شکمش دوهفته عقبتر‌ بود دوهفته مونده بود ب زایمان آب دورش کم شد خداروشکر دنیا اومد خوبه. وزنش کم بود ۲۶۵۰ ب دنیا اومد امروز یک ماهگیش‌ ۳۱۰۰ هست.

مامان کنجد میشه اگه این پیاممو میخونی
بهم جواب بدی
من ۳۳ هفته و ۲روزمه امروز سونو داپلر دادم بهم‌گفتم‌iugrبچه.
و پس فردا باید برم دکتر
میخواستم ببینم به نظرشما بهم ختم بارداری میده؟؟وزن نی نی ۱۵۰۰ الان
میشه اگه میبینی جواب بدی لطفاااااااا

سلام عزیزم
ممنون بابت این تاپیک
منم ۳۷ هفته بخاطر iugr ختم بارداری زده دکتر برام
الان داشتم با ناراحتی و اشک پست و تاپیک ها رو بالا و پایین میکردم که دلم آروم شد🤍
خدا نگهدار خودت و نی نیت باشه😘

سلام عزیزم منم الان ۳۴ هفتمه
۳۲هفته و ۴ روز رفتم سونو ۱۶۴۰ بود گفتن در وضعیت sgr
به دکتر نشون دادم برام سونو iugrنوشته
نگرانم خیلی
فردا باید برم سونو
میگم خدایی نکرده نگه باید سریع زایمان کنی خیلی میترسم
خیلی میخورما تقریبا هر ۳ هفته هم حدود ۴۰۰ الی ۵۰۰ گرم اضافه میکنه بچه

خداخیرت بده عزیزم،ب منم گفتن دورشکمش ی هفته عقبه،دکتره گفت دخترت کمرباریکه😂😂
چن هفته دنیا اومد؟

شمام بخاطر آی یو جی آر سزز شدین

نی نی ریزه میزه هست

منم نی نی تو سونو گفتن ۲۸۰۰ تو هفته ۳۶ ولی دنیا اومد تو ۳۷ هفته ۲۶۰۰ بود
شما چند هفته دنیا اومد

من دکترم گفت از36هفته وزن بچه اگه 2500باشه نرماله دیگه

خداروشکر عزیزم وزنش مگه چقد بود؟

خداروشکر عزیزم
وزنش چقد بود

الهی شکر
خدا حفظ کنه نی نیتونو❤

سوال های مرتبط

مامان آقا پسر🩵 مامان آقا پسر🩵 ۳ ماهگی
درد دل #موقت

امشب میخوام بچه بچه حرف بزنم، سر چیزای الکی دلم گرفته اشکم جاریه، لطفا قضاوتم نکنید
شاید مسخره باشه، ولی برای اولین بار حس میکنم محبتی به بچه ندارم دلم نمیخواد بغلش کنم،میخوام بزارم برای خودش گریه کنه ، وقتی بغلش میگیرم میخوام بهش شیر بدم اینقدر قیافشو تو هم میکنه و شدید گریه میکنه که از خودم بدم میاد اصلا شیرمو دوست نداره.. حس میکنم الان این بچه رو بدم همسایمون هم بخواد بزرگش کنه براش فرقی نمی‌کنه،چون نمیفهمه خب مامانش کیه باباش کیه،میفهمم بچه اس ولی بازم یجوری میشه آدم دلش
حتی یذره ام چهره اش شبیه من نشده که خوشحال باشم شبیهمه کلا شبیه باباش شده باباشم ازین موضوع خب خیلی خوشحاله باهمدیگه حال میکنن
حس یه زن زائو دارم که اومده فقط زاییده، الان بقیه با بچه اش حال میکنن، اما خودش داغونه
جسمش داغون شده بخاطر زایمان، عفونت و خونریزیای غیرمعمول که دکتر گفته باید سونو بدم ببینم چیه، شکم افتاده
از خودم بدم میاد دلم میخواد هی برم حموم خودمو بسابم چون شیر دارم ولی بچه نمیخوره بدش میاد، شوهرم بخاطر اینکه خب مثلا شیرده ام ، مثل قبل باهام نیست و الانم چون بخیه دارم نمیشه ام جور دیگه بود..عملا حکم یه زنی رو دارم که فقط راضی کننده اس،درحالیکه میفهمم فشار رومه ..
خونه خانوادم فعلا به دلایلی نمیتونم برم، خونه کسی دیگم دوست ندارم برم، دانشگاهمم رو هواست، همینطوری تو خونه انگار حبسم با این بچه دل و دماغ هیچکاریم ندارم
شاید شمایی که داری اینارو میخونی بنظرت مسخره بیاد و عادی باشه، ولی من دارم با اشک اینارو مینویسم..روحم خیلی آشفته شده ،دلم میخواد این بچه رو بدم دست یکی از اعضای خانوادم چند روز بزرگش کنن..قطعا اونا بیشتر با اون حال میکنن
مامان 🌸زهرا+محمدحیدر مامان 🌸زهرا+محمدحیدر روزهای ابتدایی تولد
من آدم الکی حساس و استرسی نیستم که رو هر چیز کوچیکی برم بیمارستان یا هی فکر و خیال کنم و البته زیادی هم بیخیال نیستم..
ولی قبول دارین این چند هفته آخر که تکونهای بچه خیلی ضعیف میشه واقعا آزار دهنده هست و گاهی فکر آدم مشغول میشه
من با تمام حساس نبودنها این چند روز چند باز به ان اس تی فکر کردم و هی با خودم گفتم نه خب اخراشه جاش تنگ شده طبیعیه حرکاتش کم و ضعیف شده..
هی مدام تو سرم این مسئله که یعنی همه چی خوب و طبیعیه!؟
و یا نکنه مشکلی هست و طبیعی نیست میچرخه و داره اذیتم میکنه..
قدیمیا چقدر بارداریشون راحت‌تر بود
با وجود اینکه مراقبت‌های بارداری نداشتن ولی هم فکرشون رهاتر بود و هم به موقع بچشون بدنیا میومد و در کل همه چی انگار واسشون خوب می‌گذشت
الان دکتر و امکانات و مراقبت‌ها و انواع سونو و آزمایش و.. هست ولی خیلیا درگیر خطر زایمان زودرس و دیررس و در طول بارداری کلی مسائل دیگه مثل دیابت و پرهیزات غذایی و مسمومیت و کم وزنی جنین و.. برای باردار پیش میاد
الهی که برای همه ختم بخیر بشه و همه چی خوب بگذره