سخته
وای نسبت به اوایل خیلی بهترم
دخترم هر چند روز یه بار میره خونه مامانم میخوابه...
امشبم رفته و من دلتنگشم....
از یه نظر خوبه چون استراحت میکنم از یه طرف عذاب وجدان دارم که چرا دخترمو از خودم دور کردم
البته خونه مامانم کوچه پشتیه
و خودش دوست داره بره
من تجربه اولمه اوایل یکم سخت بود مخصوصا ک سزارین بودم از روز دهم تنها شدم میدونم ک دخترم قبل ساعت دو شب نمیخوابه پس خودم اذیت نمیکنم به زور بخوابونمش باهاش بازی میکنم تا دیگ خودش بیهوش میشه از خستگی
سعی میکنم شبا ک شوهرم خونست خونه مرتب کنم واسه شام فردا هم از شب قبلش برنامه ریزی میکنم یه سری کاراش انجام میدم چون دخترم دوس داره همش ور دلش باشم اینجوری تا اینجا اومدیم تا بعدش ببینم چی میشه کی تنظیم میشه خوابش خیلی سبکه امیدوارم بهتر بشه
بچه دوم به آمادگی و تجربه یه سری کارها را داری ولی از طرفی رسیدگی به بچه اولم هست، خدا بهمون انرژی و صبر بده
منم بچه چهارم هست و دقیقا با شما زایمان کردم
سه تا بچه کوچیک دیگه هم دارم خیلی سخته ولی من از پسش برمیام
معلومه مامان قوی هستی ان شاالله همیشه با بچه هات صحیح و سالم و خوش خرم باشین عزیزم
سخت ولی شیرین
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.