۲ پاسخ

😍خداروشکر قدمش مبارک باشه. کدوم بیمارستان بودین؟

عزیزم خداروشکرکه داری بهترمیشی خداگل دخترتو حفظ کنه برات
منم پس فردا عملمه خیلی میترسم ضربان قلبم بالا بره🥲

سوال های مرتبط

مامان محیا جان🤱🏻 مامان محیا جان🤱🏻 ۲ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۲

توی راهرو همه خانوادم بودن و همسرم با خوشحالی گفت خیلی خوشگله میخوای عکسشو ببینی؟ نشونم داد و با گریه و درد میگفتم چقد خوشگله و زدم زیر گریه. تا قبل اون با خودم میگفتم اولی و اخریم بود. ولی وقتی عکس رو دیدم گفتم خب خداروشکر می ارزید. بقیه اعضای خانوادم هم گریه میکردن هم به خاطر وضعیت من که فاجعه بودم هم خوشحالی.
بردنم روی تخت اتاق خصوصی( خیلی کار خوبی کردم اتاق خصوصی گرفتم شبش واقعا اتاق‌های معمولی سخت میشد چون هم اتاقیای اتاقای دیگه اه و ناله زیاد داشتن و علت‌های دیگه)

تا ۹ شب از تخت نذاشتن بیام پایین. ۹ شب اومدم پایین یکم راه رفتم. سخت بود؟ میسوخت بخیه‌هام. به چسبم حساسیت داده بودن تاول زده بود. گفتن دکتر گفته تا شکمش کار نکرده چیزی ندید بخوره. ساعت ۲ شب یه پرستار گفت بخور یواشکی عیب نداره من ولی گوش ندادم. چون دکتر بسیار درجه یکی داشتم و قبولش داشتم حتی اب هم نخوردم. یک ساعت بعدش شکمم کار کرد. و مساله حل شد.
از بیمارستان و‌دکتر هم راضی بودم
اما سزارین روز اولش خیلی خیلی سخت بود. واقعا نمیدونم طبیعی بهتر از اینه یا نه. سزارین که خیلی سخت بود روز اولش. بعد شکم کار کردن و ادرارهای فراوان بهتر شدم. الانم پاهام وحشتناک ورم دارن هنوز.