مامانا بچه من دهنم سرویس کرده.توخونه بهم همش میچسپه و سینه تم مثل پستانک دهنش.بعدبیرون می‌بریم منه دیگه نمیشناسه.میگه خودم راه برم و من و باباش هم بریم.اون ازجای دیگه میره.اصلا مهم نیست براش که ما داریم میریم.بغلش ام میگیریم انقد میزنه مارو.وگریه وحشتناک میکنه که چرا بغلم کردین.خودم بیام.دارم دیوونه میشم.بخدا انقد خسته ام.بچه ام خیلی اذیتم میکنه

دقیقا عین دختره من نه خونه راحتم نه بیرون

خدارو شکر کن عزیزم

پسرمنم اینجوریع والا

واسه پسرمنم اینجوری شده یکم تونستم کنترلش کنم جای خلوت میزارم خودش هرجا رفت بره کاری ندارم مثلا پارک یا پاساژ وقتی خیلی خسته میشه بغلش میکنم قبلش به حرفش گوش می‌کنم که لج نکنه بعدا که چیزی بهش میگم یکمکی بهترشده