و بالاخره رسیدیم به ۳۶ هفتگی...خدافظ استراحت مطلق، شیاف،خونه نشینی،استرس،افسردگی....خدایاشکرت شکرت شکرت😍😍😍
میخوام از تجربه کم بودن طول سرویکسم بگم واستون:
تا پنج ماهگی همه چی خوب بود من خیلی عادی زندگی خودمو داشتم همه فعالیتی میکردم خونه تکونی خرید سیسمونی پله رابطه همه چی...دیگه تو ۲۵ هفته بودم که کم کم کمردرد و دردای واژن اومد سراغم رفتم سونو گفت طول سرویکس شده ۲۷...خلاصه از ۲۵ هفتگی زندگی من تغییر کرد شد همش و همش استراحت مطلق خیییلی بهم سخت گذشت هر روزش اندازه هزار روز واسم میگذشت هر روز کم میاوردم گریه میکردم افسرده شده بودم از خونه نشینی تموم بدنم درد میکرد از بس خوابیده بودم همش پشیمون بودم از بارداری ولی خب چاره ای جز تحمل نداشتم خدا کمکم کرد و با استراحت و شیاف رسیدم به هفته امن ولی از من به شما نصیحت توروخدا از اولش رعایت کنید که مثل من نشید استراحت مطلق و خونه نشینی خیلی طاقت فرساست من که خیلی سختی کشیدم تا رسیدم به اینجا🥲🥲🥲

۱۴ پاسخ

اخ اخ امان از سرویکس کم
حالا شما همه کار میکردی من چی بگم ک نه رابطه داشتم ن پله ن خونه تکونی فقط یبوست زباد کار دستم داد و یهو از 33 تو هفته 27 رسیدم به 17 امیدوارم برای منم بگذره زودتر

من از اول بارداریم تا آخر استراحت مطلق کامل بودم فقط دراز کشیده یه شب در میون آمپول میزدم دور نافم شیاف و اینا
تا ماه ۸ هفته ۳۰ که طول سرویکسم شده بود ۱۲ دهانه رحمم باز شده بود ۲سانت دیگه حتی از جام نمی‌تونستم تکون بخورم تا ۳۳هفته که یهو دردام شروع شد و دو روز درد کشیدم بعدم زایمان کردم

منم سه ماه اول مطلق بودم بعدم نسبی واقعا سختههههه

منم آخرین آمپول رو دیشب زدم تا چند روز دیگه شیاف هامم تموم میشه
از استراحت مطلق بودن در آمدم😍😁
من از اول بارداری استراحت و اینا داشتم
تازه دو روز شده آمدم خونه خودم

خداروشکر عزیز

عزیزم حالا من نمیدونم دکتر بهت گفته بخاطر استراحت نکردن طول سرویکست شده ۲۷ یا چی. اما یه جورایی طول سرویکس مادرزادیه. من !ول سرویکسم۲۷ بود ۱۶هفته سرکلاژ کردم. ده روز استراحت مطلق بودم. بعدش هم استراحت نیمه یعنی نباید کارهای سنگین میکردم و اواخرش خیلی سنگین شده بودم خیلی سخت بود خدایی

سلام خوش بحالت ...انشاله ب سلامتی ....منم استراحتم کی میشه منم برسم ب ۳۶ ۳۷ هفته راحت شم ...هرروز کارم شده گریه پوکیدم بخدا

آره واقعا سخته 🥲 خداروشکر ک گذروندی
خواهر منم سرکلاژ شده بود استراحت مطلق بود خیلی خیلی براش سخت گذشت
اونایی ک طول سرویکسشون پایینه ،تو بچه های بعدیشونم باید سرکلاژ بشن ؟

اگه شما از5ماهگی استراحت داشتین. من از همون دو ماهگی اینجوری بودم

ان‌شاالله این چند هفته هم میگذره💗🌸
و کوچولوتون رو با حال خوب بغل میگیرین

بسلااامتی قشنگم
برای منم دعادکن❤️

من از ۱۲ هفته توی شهر غریب استراحتم خونه 🥲

خداروشکر به سلامتی گذروندی
انشالله تا چند وقت دیگه بغلش میکنی همه چی یادت میشه🥰

الهی خداروشکر عزیزم

سوال های مرتبط

مامان هدیه ائمه مامان هدیه ائمه ۱ ماهگی
ادامه داستان بارداری من پارت ۵
از همون موقع بدبختی های من شروع شد
دعوا و هرج و مرج
داد و بیداد
تو خونه خانوادم
من با همسرم
اصلا معلوم نبود چی ب چیه
همش تنها میرفتم دکتر یا برای دکتر باید ب خواهر شوهرام و پدر شوهرم میگفتم ک منو ببرن
خیلی سختی کشیدم
شوهرمم همش فکرش کارش بود
گلا خیلی آدم بیخیال و سردی هستش
استرس استراحت مطلق و دهانه کم و گم خونی و دارو و درد و ... همش رو خودم تنها کشیدم
بدون اینکه کسی همراهیم کنه
تو کل زندگیم همش خودم تنها بودم چ خرید خونه چ بقیع چیزا
الان سر بچمم تنهام
خدا ب خیر کنه همه چیز رومیخوام برام از ته دلتون دعا کنید ک همه چی خوب بشه برام

تو ۲۴ هفته گفتن طول سرویکس کم مجبور شدم بشینم تو خونه و جایی نرم همش تو خونه بودم شوهرمم هیپی نمی‌گفت همش سرش تو گوشیه
بعدش استرس وزن دهی گرفتم همش خوراکی میخورم ک وزن بچه بره بالا
بعدش بهم گفتن تیرویید کم کار دارید .
دیگ نمیدونستم چیکار کنم .
دیونه شده بودم وقتی می اومدم خونه همسرمم هیچی باهام حرف نمیزد
اصلا نمیدونم چش بود
اعصابم از تموم دنیا خورد بود
دلم میخواست بمیرم و این روزا رو نبینم
الانم ک الانه بازم همونه ......
مامان آرمان🩵 مامان آرمان🩵 روزهای ابتدایی تولد
یه روزایی بود واقعا فکرشو نمیکردم به اینجا برسم...
آخه تو ۲۰ هفته سرویکسم ۲۹ بود و ۲۳ هفته یهو شد ۲۵ و استراحت مطلق شدم ۲۶ هفته ام ۲۲ بود
همش میگفتم خدایا من فقط به ۳۲ هفته برسم و خیالم راحت شه
یه روزایی از استرس طول سرویکس کوتاهم صبح تا شب گریه میکردم
هممون استرس داشتیم همش در حال خوندن ذکر های مختلف بودم
واقعا هیچوقت فکرشو نمیکردم که بخاطر یه لیوان آب از کسی کمک بخوام و محتاج بشم که عینن محتاج شدم
فقط روز شماری میکردم برسم به فروردین اردیبهشت که مطمئن شم به دنیا بیاد میمونه
منی که یروز نمیتونستم تو خونه بشینم ۵ ماه تو یه تخت خوابیده بودم و در و دیوارای اتاقو نگاه میکردم
تو این مدت یکم افسردگی گرفتم..
ولی گذشت:)
خیلی از سختیایی که کشیدم رو نگفتم چون واقعا دوست ندارم انرژی منفی بدم
تجربه ای که تو این مدت داشتم اینه که نباید اصلا استرس داشته باشی استرس بدتر میکنه شرایط رو باید خودتو بزنی ب بیخیالی حتی اگه سرویکست زبر ۱۰ باشه
اون روزا همش دنبال مامانایی میگشتم که سرویکسشون مثل من بود و به آخر بارداری رسیده بودن و صحیح سلامت زایمان کرده بودن
یکیشون مامان کیان بود که واقعا ازش انگیزه و انرژی مثبت گرفتم خدا خیرش بده
همون روزا به خودم قول دادم اگه به آخر رسیدم و کسی مثل خودم که مشکل کوتاهی سرویکس داشته باشه رو دیدم حتما تجربه و همه چی رو در اختیارش بزارم
ببینید واسه من گذشت واسه شمام میگذره مطمئن باشید صحیح و سالم کوچولوتون میاد تو بغلتون
حتی من از ۳۰ هفته دیگه استراحت نبودم
ولی لطف خدای عزیزم باعث شد من و پسرم به اینجا برسیم
خدا جونم ازت ممنونم 💚..
مامان نی نی مامان نی نی هفته چهلم بارداری
تجربه من برای دومین بار استرس پیام های گهواره که میزارن قبلن خو استرس و کابوس سر کلاژ شدن داشتم طول سرویکس 😐🥲که چند روز الکی خودمو استراحت مطلق کرده بودم و چه عذابی کشیدم ، و اما الاااان یکی از مامانا که مثل اینکه دکترشونم این حرفو زده بهشون 😐 در مورد آب دور بچه یا همون مایع آمنیوتیک دیدم نوشته مقدارش ۸ و دکتر گفت ریسک برای زایمان طبیعی و باید سزارین بشه 🫥 از اونجایی که من مقدارش ۷ بود تا دیدمش گرخیدم و اومدم سوال گذاشتم دیدم فایده نداره 🥲 همه جوابهایی میدن که بیشتر ترسیدم خلاصه سونومو که از بیمارستان رفته بودم nst دادم همونجا بیوفیزیکال هم گرفتن ازم برداشتم و سریع رفتم سایت دیدم دکترم نوبت نداره تماس گرفتم خیلی عجله ای که اینجور شد پرسید سونو نشون دکتر ندادی گفتم نه یه نوبت میخام استرس دارم گفت اگر میتونی تا نیم ساعت دیگه خودتو برسون حالا من لقمه اول برداشته بودم که غذا بخورم🫠 آقا بدوووو سریع جمع کن آمادشو که بریم بدو بدو رفتیم خلاصه نشون دکتر دادیم گفت همه چی خوبه گفتم آب دور بچه همه چی یعنی خوبه گفت آره تا کارم تموم شد چند بار پرسیدم پس یعنی مشکلی نیست آب دور بچه خوبه 🥲 گفت آره میخوای قسم بخورم 😐😂😂😂خندیدم گفتم اوکی خدافظ 😵‍💫 خلاصه اینکه آقا جان هر پیامی می‌بینید تورو خدا مثل من نشین استرس نگیرین من به معنای واقعی هلاک شدم 🙃