خیلی دلم از دست مادر و پدر همسرم شکسته
چرا عذاب وجدان یا شرم نمیکنن جلوی من اینکارو میکنن
اولین کلمه ای که دخترم گفت مامان بود مادرشوهرم اصلا خودشو به نشنیدن میزد یا اگه کسی میگفت شبیه مامانشه هیچی نمیگفت
بعد که دخترم بعد صد بار مامان گفتن میگفت بابا چقدر ذوق میزدن تشویقش میکردن منم میخندیم برام مهم نبود
ولی الان خیلی خییلی بهم بر میخوره وقتی دخترم میگه مامان فوری پدرشوهرم میگه بهش بگو بابا بگو بابا
بدشون میاد دخترم من و صدا کنه یا سراغ منو بگیره
چرا قدیمیا انقد بدجنس بودن
خوب الان منم دلم نمیاد به دخترم یاد بدم اونارو صدا کنه

من بودم دگه نمیرفتم، بعد زایمان یاد گرفتم اعصاب خودمو اصن خرد نکنم و المی خودمو عذاب ندم، نمیرم خونشون و تمام، و وقتی پرسیدن با کمال احترام میگم برا این نمیام، تموم شد و رفت

ولش کن بابا
من مادرم شهر دیگس میرم چهارپنج روز میمونم
میگی چاقو رو گلوی ننه شوهرم گذاشتم همچی باد میکنه ک
بعد همش یاد میدن بگو بابا ک دختر من از ۹ماهگی میگ بابا ولی هنوز دارن بهش بابا یاد میدن
😂عقده ای های روانی

مادرشوهر منم همش میگه بگو بابا بابا چن روز پیش داشت شعرمیخوند میگفت خدامنو نندازی اگه میخای بندازی بغل بابام بندازی پسرم یهو جیغ زد بابااا نننن مااااماااااا🤣🤣🤣 انقد دلم خنک شد اخه زنیکه چیکارداری بچس دیگ یبار میک بابا یبارمیگ ماماچ فرقی داره

حالا من چون کلا رابطه خوبی ندارم باهاشون،مثلا میاد بگه بگو بابا،پشت بندش میگه بگو مامان💁🏼‍♀️چون همچنان بلاک ان روی گوشیم و اپلیکیشن ها و هر چی هم بگن پشت بند جواب میدم ،شوهرمم جرعت نمیکنه حرفی بزنه،چون همون اول گفت قید خانوادمو زدم

خودت به مادر شوهرت زنگ بزن دعوتش کن خونه ات دوتایی باهم عصرونه بخورین بیرون برین این کارا باعث میشه شوهرت تحریک نکنه،الکی بهش بگو فلان غذارو خوب درست میکنی چه جوری درست میکنی

ولشون کن بابا پسر منم بخاطر من گریه میکرد اینا جونشون در میومد یا نگاه من میکرد میخندید میگفت به تو نمیخنده به بخاری میخنده به گل میخنده😑
یا گریه میکرد بیاد بغلم میگفت نه گریه میکنه نیاد.
میگفت مامان میگفت تو رو نمیگه منو میگه من مامانشم😑😑😑😑😑زنیکه احمق

خانواده شوهر همینن بعد خانواده شوهر من راضی ب ازدواجمونم نبودن دیگ فک کن مثلا دعوتی میگیرن همه رو میگ بجز ما شوهرمم براش مهم نیس ولی خب من رفت و امدمو خیلی کم کردم قبلا هفته ای یکبار میرفتم الان ماهی یکبار بزور اعصابمم آروم ترع

من برادر شوهرام میگن پسرم شبیه بابا ش هستش منم میگم خداروشکر افتخار میکنم ب باباش رفته

خانواده شوهرمنم همینن یاوقتی دخترم دنبالم گریه میکنه میگن آب میخادیاشیشه شومیخاد..یادخترم ترشی دوس داره میگم منم فقط ترشی جات میخورم هیچی نمیگن بسکه حسودن اینا

انگار حالو روز منو گفتی

عزیز ترین شخصی که بچه دوست داره پدرومادرخودشن بعد خواهر و برادرش اونا اولویت های بعدین‌.زیاد برات مهم نباشه معلومه درگذشته ازاینکارابراشون کردن.عقده شده براشون.مهم نباشه برات تامیتونی به بچت عشق بده ازاینروزاش لذت ببر نهایتا یه. روز درهفته بچه‌رومیبیننمابقیش پیش خودته بزار هرجور می‌خوان رفتارکنن اما به همسرت بگو ازاینکارناراحت شدی که دفعه بعد دید اینکاررو میکنن بدونه توناراحتی .ولی اصلا زیاد راجع بهش نه بحث کن نه عکس‌العمل نشون بده اینجوری بدترمیکنن بدونن توبرات مهم نیست بیشتر اذیت میشن

خب چه فرقی میکنه
مهم اینه که دخترت داره حرف زدن یاد میگیره.
تویادش ندی خودش یاد میگیره بچه که انقدری نمیمونه که!

بهشون اهمیت نده...دخترت بزرگ میشه همه چی رو متوجه میشه خودش...تا اون موقع صبوری کن و بی اهمیت باش...خودتو ناراحت نکن عزیزم قوم شوهر تنها کاری که ازشون برمیاد دل شکستنه

عب نداره سخت نگیرباو

ولشون کن اینجار تور همه جاهست بدتر واس من بیخیال باش ...عقده ای هستن کمبود دارن

برن گم بشن فقط رابطه ات رو باهاشون کم کن خودتو راحت کن