۵ پاسخ

هر روز یکی دو ساعتی میریم بیرون حالا پارک یا پیاده روی دو سه روز در هفته هم کلاس میره بقیه مواقع هم اذیتا سر جاشه ولی بچه ها حق دارن بنظرم خونه های آپارتمانی کوچیک اونم تنها چرا نباید نق بزنن.. بذارش مهد حداقل نصف روز باز با بچه های دیگه بازی کنه

انواع بازی های دونفره
گاهیم خودش بازی میکنه
کارتون میبینه
غروبا میریم خیابون یه دوری میزنیم،هشت و نیمم دیگه لالا

بیرون و خانه بازی زیاد میبردم یه هفتس دوباره کرونا اومده جرئت نمیکنم برم جایی براش کاغذ رنگی و مقوا گرفتم با کتابای هوش و رنگ آمیزی با اونا سرگرمه آخر شبا بتونم با شوهرم پارک میبرمش من یه بچه هشت ماهه ام داره خیلی میترسم از مریضی

بیرون میریم بعدازظهرا پارک یا خیابون
تلویزیون میبینه
گوشی روزی یک ساعت
یک ساعتم خودم باهاش بازی میکنم
بقیشم حوصلش سرمیره چکنم دیگه
مامانمم یوقتهایی میبرش مسجدی جایی

منم دوروز کلاس نوشتمش بقیشم میبرمشون پارک و پیاده روی

سوال های مرتبط

مامان آرشا و آیهان مامان آرشا و آیهان ۴ سالگی
دوستان غصه داره منو میکشه خیلی ناراحتم از وقتی زایمان کردم کارام زیاد شده خودم دست تنهام اینا هیچی بخاطر آرشا ناراحتم هرشب میگیرمش توبغلم و گریه میکنم
قبلا ازساعت۴تا۱۰شب فقط باهم وقت میگذروندیم بیرون میرفتیم بازی میکردیم حالا گیر داداششم گریه میکنه همش نمیتونم زیاد باهاش بازی کنم کلییییییی بغل و بوسش میکنم ولی خس میکنم کافی نیس خیلی دلتنگشم بدون من وارد اتاقش نمیشد حالا همش تو اتاقش تنها بازی میکنه اخ قلبمممم غذامیدم داداشش گریه میکنه میبرم خموم باز داداشش اصلا نمیتونم وقت بگذرونم بچم وزن کم کرده مرتب ازش کمک میخوام چون کسی نیس کمکم کنه دلم میسوزه صبح ک میشه تا میخوام باهاش وقت بگذرونم داداشش بیدارمیشه شیر و رسیدگی میخواد
متاسفانه هیچکی نیس کمکم کنه شوهرم۳ظهرمیره تا۳شب صبحهاهم یا بیرون کارداره یا خوابه
خیلی آرشارو دوسش دارم دلم نمیاد بخاطر کاراش اذیتاش تذکربدم میترسم روحی اسیب ببینه خس میکنم کم گذاشتم ولی بیشتراز این درتوانم نیس
بعدازظهرا میگم بیا بازی وسط بازی میره سراغ داداشش هی باید تذکر بدم ک نرو بیدارش نکن یا صدام میکنه میگم نمیتونم بیام دستم بنده و دیرترمیرم چندبار تو حموم یا دستشویی مونده جون داداشش توبغلم گریه میکرد اخ امشب چقد گریه کردم هرشب واسش کتاب میخوندم ولی خالا نمیتونم بخدا بیهوش میشم شبا
خیلی دلم گرفته خیلی