۱۰ پاسخ

بالاخره این راهو باید بری تو که دو سه هفتشو رفتی دیگه عقبگرد نکن ایشالله اسون بگذره

عزیزم زود نیس من پسر ۱۳ماهگی پستونک ازش گرفتم اره شبا ی مدتی سخت میگذره ولی باید تحمل کرد بعد از اون شبا انقد آروم میخوابه خودت میگی کاش زودتر گرفته بودم

نده دیگه

نده بهش
تا یکی دو هفته ی اول اینطوره حتی کمی عصبی و بی قرار هم میشه انگار ک چیزیو گم کرده
بعدش دیگ یادش میره و عادت میکنه

وای منم از امروز استارت زدم.سعی میکنم تو طول روز ندم به دخترم فقط موقع خواب دادم بهش.دختر منم خیلی وابستش شده نمیدم بهش هی جیغ میزنه میگه می می.به نظرم دیگه بهش نده بزرگتر میشن وابستگیشون بیشتر میشه ترک دادن پستونک خیلی سخت تر میشه

دخترای منم همینطورن اما فقط واسه خوابیدن .
صحبتم نمیکنن اما هم سناشون صحبت میکنن واضح .
یعنی بخاطر پستونک .

هیچ ربطی ب فک دندون نداره پسر من تا چهار سالگی میخورد اگه واقعا اذیته بده بهش

وابستگیش ب پستونک مثل پسر من ولی من فعلا نگه داشتم تا دندوناش کامل شه ازاین حالت بی قراری در بیاد بعد بگیرم

شب گریه میکنه تو خواب بده بعد که اروم شد بردار از دهنش
طول زور اصلا نده
من اسیرم بادخترم
طول روز کلا دهنشه

سخته ولی تحمل کن دیگه فکش شکل میگیره دندوناش شکل میگیره مرحله مکیدن نباید زیاد ادامه پیدا کنه

سوال های مرتبط

مامان یسنا مامان یسنا ۱ سالگی
سلام، تجربه ی خودمو در مورد از شیر گرفتن، من اول سوره ی یاسین و بروج خوندم و ب دخترم فوت‌کردم، بعد با توکل ب خدا شروع کردم،اول حدود دو روز میان وعده هاشو حذف کردم،یعنی موقع بیدار شدن و موقع خواب بهش شیر میدادم، بعد شروع ب حذف شیر صبح تا ساعت 12 کردم،تا چهار روز، بعد شروع ب حذف شیر بعداز ظهر تا ساعت 18 کردم، یعنی از صبح تا قبل خواب ظهر بهش شیر نمیدادم،موقع خواب شیر میخورد و بعد دیگه شیر نمیدادم تا ساعت 18، البته حدود دو روز اول وقتی از خواب ظهر بیدار میشد بهش شیر میدادم، کم‌کم شیر شو حذف کردم،بعد چهار روز شیر شب شو حذف کردم تا موقع خواب،دبعد از اون شب موقع خواب بهش شیر دادم و دیگه شیر نصف شب شو حذف کردم، بعد فرداش دیگه در کل شیر شو حذف کردم و دیگه موقع خواب هم بهش شیر ندادم، امروز اولین روزی بود ک اصلا شیر نخورد، دخترم خیلی وابسته شیر بود، شیر ک نمیدادم کلی گریه و جیغ،ولی حوصله کردم،باهاش بازی کردم،بردمش بیرون،سرشو گرم کردم،خیلی بهش محبت کردم، دیشب نصف شب خیلی گریه کرد ولی کوتاه نیمدم و رو پام با لالایی خوابید، گریه ک میکرد میدید کوتاه نمیام اروم میشد،البته خیلی باید حوصله کرد، من هر روز از خدا کمک میخواستم، تو این مرحله فقط خدا میتونه کمک کنه،کمی سخت ولی با توکل ب خدا شدنی، اصلا هم ب تلخک و چسب برق نیاز پیدا نکردم،فقط موقع گریه و جیغ صبوز بودم و کوتاه نیمدم،امیدوارم همه موفق باشند، فقط محبت یادتون نره، من خیلی بهش محبت کردم ک خدای نکرده اعتماد ب نفسش پایین نیاد
مامان دلسا مامان دلسا ۱ سالگی
*روز سوم گرفتن شیر*
دیشب دلسا یه بار ساعت 3 از خواب بیدار شد بغلش کردم ابش دادم خورد یکم گریه کرد و خوابید
صبح ساعت 8 بیدار شد باز به گریه
که طبق روال باز بغل و اب
وقتی بیدار میشه بغلش میکنم میبرمش اشپزخونه بهش اب میدم میخوره میگم مامان میریم تو اتاق باز میخوایم بخوابیم برای شبا هم همینجوره فعلا که این روش جواب داده
خوابید و ساعت 10 بیدار شد به گریه
خوابش میومد ولی نمیدونم گرسنش بود یا چی
خیلی گریه کرد و می می،می می کرد
هر کاری کردم اروم نشد حدود 45 دقیقه به نق و گریه گذشت تا کم کم اروم شد گفتم مامان بیا صبحونه بخوریم براش صبحونه اوردم خورد دیگه سیر شد سرش گرم شد
بعد از نهارم رفتیم خونه مامانم تا 11 شبم اونجا بودیم این وسط چند بار بهونه گرفت یه بارش که خیلی دیگه داشت بی تابی میکرد بردمش تو پارکینگ مامانم اینا توپ بازی کردیم اروم شد
امشب عصاره خوریشو ندادم بهش نمیخوام به مکیدن موقع خواب عادت کنه
من دلسا را قبلا وقتی هنوز زیاد خوابش نمیومد میاوردمش تو رختخواب ولی الان میذارم حسابی خوابش بگیره و بیارمش
خلاصه که در کل پروژه ی سختیه
به شدت دلم برای شیر دادن و اینکه بیاد بهم بچسبه تنگ شده🥲
تا کی بچه بهونه میگیره؟چند روز طول میکشه تا یادش بره دیگه؟