۸ پاسخ

اونجا رو به خاک و خون میکشه😑

ما الان از سلمونی اومدیم😂ینی کشت هممونو انقد هوار کرد🫠🫠

اره پسرمنم انقد گریه میکنه ازکار میوفته

اره از گریه زیادبالامیاره

وای پسرم من آنقدر گریه کرد و داد زد و عرق کرد اومدیم بیرون باد زد مریض شد یک هفته مونده به عید الان موهاش بلند شده جرعت نمیکنیم کوتاه کنیم

آره پسر منم شدیدا میترسه
فقط یکبار تا حالا مث آقاها نشسته😂

خودت نرفتی باهاشون؟

میبرم ارایشگاه مخصوص کودکان با وسیله ها و ماشین و کارتون سرگرمش میکنن
خیلی کم اذیت میکنه

من پسرم کوچیکتره اما ماشالا موهاش زیاده نمیشد با قیچی خودمونم درست کنیم منم اولین بار با همسرم پریروز بردیم ی آرایشگاه که مخصوص بچه های صندلی ماشینی و کلی اسباب بازی دارن اما انگار نه انگار از اول تا آخر با گریه رو پاهاش وایساده بود اما آرایشگر زرنگی بود دو سه دیقه ای خاتمه داد

سوال های مرتبط

مامان delvin مامان delvin ۱ سالگی
یهویی دلم خواست بگم چقد دختر داشتن قشنگه
از همون دوران مجردیم دلم میخواست دختر داشته باشم
اصن خودمو مامان ی دختر کوچولو تصور میکردم
شوهرمم همین بود از اول دلش دختر میخواس ک ب خواست خدا ب آرزومون رسیدیم
کلن حرکاتشو لباس پوشیدن هاشو ناز هاشو گلسر هاشو
عاشقشونم
بنظرم دختر خیلی مهربون و دلسوز تر از پسر میشع
دختر من ک خیلی مهربونه
یکم میبینه بیحالم میاد بوسم میکنع
یا دستشویی هم میخوام برم برام بوس میفرسته
یا مثلا لباس میپوشه میدوعه میره جلو آینه خودشو نگاه میکنه بوس میکنه
و و و خیلی چیز های دیگه ک من جونمو میدم برای تک تک حرکاتش

بچه ک فرقی نداره برا پدر و مادر جفتشم از خون و رگ خودتن
ایشالا ک همه بچه ها سالم باشن
چ دختر چ پسر

اینم بگم سمت شوهر من ۴ تا برادرن خواهر ندارن
من عروس دومیم دوتا برادر شوهرام مجردن
جاریمم ی پسر داره ۵ ساله
دختر من بعد چنتا پسر اومدع و شده یکی یدونه خانواده شوهرم
البته جاریم بازم حاملس و ایندفعه هم پسره
ایشالا ک ب سلامت بدنیا بیاد فسقلی خانوادمون
ولی من هم دوس داشتم دختر باشه بچشون هم بازی دختر من بشه
هم دوس داشتم دختر نشه و پسر باشع دختر من یکی یدونه بمونه 😂
در کل با جاریم خیلی صمیمیم دوسش دارم
اونم خیلی دختر دوس داشت ولی نشد ک بشع
مامان گردو مامان گردو ۱ سالگی
مامان آرتین مامان آرتین ۱ سالگی
سلام ماماناامروز برا اولین بار خودم تنها از ساعت ۵ آرتین بردم پارک با کالاسکه کلی دورش دادم جوری ک تو کالسکه خوابش آورد نیم ساعتم آوردمش خونه تو پارک ی بچه ۳ سالش بودا زورش ب بچه های دیگه نمی‌رسید گیرش داده بود ب آرتین آرتین میخواست سر سره بازی کنه جیغ میزد می‌گفته ن نباید تو بازی کنی مال کنه اینجا انگار وسایل ارثیه پدری این بچه بود بردمش سمت تاب اونجام اومد پشت سرمون منم اعصابم نمی‌کشید مادر هم فقط میخندید بذبچش ک داره زور میگه منم بش گفتم مگه مال تو اومد آرتین هل بده من تا حالا آرتین کنارش بچه نبوده نمی‌دونستم عکس العمل آرتین چطوره ولش کردم ببینم چکار می‌کنه دیدم خداروشکر نموند ک کسی بخواد بزنش پسر ک اومد هلش بده آرتینم دست گذاشت رو سینشو گفت نه سری بعد ک باز اومد هلش بده دیدم آرتین هلش داد پسر ک بش دستشو گرفته بود جلو سر سره ک آرتین نره آرتین میزد زیر دستش بش غر میزد ک بره سوار بشه دردش ب جونم خداروشکر ک من نباشم از پس خودش برمیاد