پارت 1
دخترمن میخام از حال و هوای مادریم بنویسم امروز 1404/02/22
چهارماهو 14 روزته
تو این چهار ماهه کلی سختی کشیدم نه بخاطر تو بخاطر شرایط جسمیم احساس میکنم اونجوری که بایدبرات مادری نکردم وازت لذت نبردم اما خب شرایژی که داشتم باعث اینا شدم امروز داشتم فکر میکردم به روزای قبل تو که چقد پرانرژی بودم 😀هرروز لباسای مرتب و قشنگ هرروز روتین پوستی هرروز آرایش هرروز اهنگو مرتب کردن خونه😀

گاهی وقتا منم عجیب دلم برای خودم تنگ میشه ولی واقعیتش اینه ک حاضر نیستم حتی ی ثانیه بدون دخترم زندگی کنم و تنها امید ب زندگی منه،حالا اون خوشتیپ و خوشحاله ومن ی مامانی ک ب زور تونسته حموم بره😁

مادرشدن شیرینه ولی سختی های خودش هم داره که به نظر من همین سختی ها باعث میشه تو پخته تر بشی و در آینده به خودت افتخارکنی .
من خودم بخاطر شرایط پسرم که نفخ وکولیک ورفلاکس داشت افتادم تو قرنطینه غذایی بخاطر قرنطینه بودن غذام پنج ماه مهمونی نرفتم خونه بابامم که تواین پنج ماه ۲بار رفتم خودم برای خودم غذا درست کردم وبردم بیدارخوابی هایی که بخاطر دل درد بچم کشیدم تا زمانی که دکتر بفهمه من چی بخورم و چی نخورم ۲۰ شبانه روز نخوابیدم یعنی خوابی که مفید باشه نداشتم ۱۵کیلو وزن کم کردم هرکی من وبعداز زایمانم دید تعجب کرده بود که چجوری انقد لاغر شدم همه میگفتن رفتی معده عمل کردی هیچ کس جز خودت شرایطت ودرک نمیکنه .
واقعا مادرشدن سخته حاضری از خودت بگذری که بچت شب راهت بخوابه دردنداشته باشه.

مادر خوبی بودی و هستی
انشاالله از این به بعد بیشتر وقت میذاری برای بچه و همچنین خودت🤞🏻🙃

🥲🥲🥲🥲🥲👌🏻