چند وقت پیش دختر سه ماهه ام سرفه میکرد😮‍💨 چندتا دکتر بردم، گفتن ریه بچه عفونت کرده کلی دارو دادن ولی سرفه هاش قطع نشد،درآخر میخواستن بستریش کنن. من خیلی ناراحت بودم😔 که یکی از دوستام یه دکتر تو همدان بهم معرفی کرد و گفت خیلی تشخیصش درسته و زیاد دارو نمیده. فردای اون روز رفتم مطب دکتر، وقتی وارد شدم حس کردم وارد یک مهدکودک شدم فضای بسیار آروم و بچه گانه🏌‍♂🧸 🎨همینطور که داشتم به در و دیوار نگاه میکردم یه برگه توجهم رو جلب کرد، بالای جایگاه منشی نوشته بود هزینه طبابت دکتر اجباری نیست😳 بودند کسایی که بعد از طبابت دکتر وقتی از اتاق بیرون میومدن هیچ پولی پرداخت نمیکردند و منشی هم بهشون کاری نداشت. یه قسمت از مطب قفسه هایی از کتاب 📚در مورد تربیت کودکان و کتابهای کودکانه بود که بالای اون هم نوشته شده بود در صورتی که کتابی رو دوست دارید اجازه دارید همراه خودتون ببرید.وقتی این بخشش و دیدم اشک از چشمام سرازیر شد🥹وقتی نوبت ما شد و وارد اتاق دکتر شدیم یه مرد با موهای سفید و مهربون و دیدیم که با آرامش بچه رو معاینه کرد وهمینطور که با بچه بازی میکرد تشخیص داد که بچه رفلکس پنهان داره🥴یه چندتا توصیه کردکه موقع شیردادن اونا رو رعایت کنم ودرآخر شماره تلفن همراه خودش رو به ما داد و گفت اگر خوب نشد تو ایتا به من پیام بدین من هر شب پیامها رو میبینم. من اینقدر آرامش گرفته بودم که وقتی از مطب بیرون اومدم دوبار هزینه دادم😅واز همدان تا ملایر برای سلامتی دکتر دعا کردم🤲
راستی اسم این دکتر مهربون وبا تجربه دکتر محمدصادق صبا بود. الان چند روزه که بردم دکتر ودخترم الحمدلله کاملاً سلامتیش و به دست آورده😊
ببخشید خیلی طولانی شد، دلم نیومد براتون ننویسم 😉

۱۶ پاسخ

آدرس: همدان. ابتدای خیابان بوعلی. میدان بیمه. اول بلوار مجیدی. ساختمان نیاوران. طبقه اول
این هم شماره تلفن۳۸۲۱۲۲۸۸ از ساعت ده صبح تا ده ونیم میتونید تلفنی نوبت بگیرید.
روزهای شنبه، یکشنبه، دوشنبه، چهارشنبه از ده ونیم صبح تا دوازده و نیم وبعدازظهر از ساعت چهارونیم تا هشت طبابت میکنن.

منم پیشش رفتم دکتر خوبیه

دارو چی داد پسر منم رفلاکس پنهان داره

ای کاش همه دکترا این قدر خوب بودن

شما پرونده داشتی؟

چرا من زنگ زدم برم گفتن باید پرونده داشته باشی

عزیزم پیامتو حذفش نکن سیوش کردم

ان شاالله که همیشه تنش سالم باشه خدا عمر با عزت بهش بده این دکترها باید هزارسال عمر کنن

خدا خیرش بده وعمر طولانی بهش انشالله وممننون از شما که همچین دکتری را معرفی کردی

کاش شمارشوبدی توایتاازش سوال کنیم

واقعا همچنین دکترای حیف هستن که بمیرن

واای چه قشنگ منم از پیام های شما آرامش گرفتم 🫠

الهی خدا بهش سلامتی و عمر باعزت بده❤️

رفلاکس پنهان چ جوریه چ دارویی داده بهتون آخه پسز منم شیر میاره بالا ولی مثل پنیر نمیدونم از زیاد خوردن ...

خیلی ممنون ازت خدا ب تو و اون دکتر مهربون سلامتی بده

تجربه ی یکی از دوستانم
آن شاالله به درد کسی بخوره

سوال های مرتبط

مامان جانا مامان جانا ۱ سالگی
سلام خانوما وقتتون بخیر
یه چیزی خیلی وقته باب شده اینکه همه فکر میکنن تخصص دارن بابا یا نبرید بچه رو دکتر یا به دکتر اعتماد کنید ماها بیشتر از دکترها که نمی‌فهمیم درسته تجربه داشته باشیم و ...ولی اون درسش رو خونده هزارتا مریض مثل بچه های ما دیده من تا میام خونه داروها رو گوگل سرچ میکنم و میبینم چیه و...ولی اینکه بگم نه دکتر نمی‌فهمید بهش این دارو رو نمی‌دم نمیکنم چون واقعا ما نوع عفونت تو بدن بچه رو تشخیص نمیدیم که یه سری از خانوما هم که منتظرن یکی بگه اینو دکتر گفت هزارتا فحش ببندن به اون دکتر وته دل یه مادر رو خالی کنن و استرس بهش بدن همونا برن دکتر هرچی بگه چشم از دهنشون نمیفته فقط اینجا یه مادر رو استرسی میکنن بابا بیاید تو چیزی که نمی‌دونیم نظرش رو ندیدم اگر اعتماد نداریم بچه هارو با همون گیاه سنتی بار بیاریم اگر داریم خب دیگه حرفی نیست هر چیزی زیادیش ضرر داره و عوارض داره اما بین و بد و بدتر
کلافه شده بودم دیگه
اینم خانومی داره نقشه خرابکاری میکشه
مامان 🩷 "میرال" ❤️ مامان 🩷 "میرال" ❤️ ۱ سالگی
چشمتون دیشب منو نبینه..میرال رو بردم دکتر..نشستیم..به شوهرم گفتم تو سرکار بودی برات غذا اوردم برو توو ماشین بخور تموم کردی بیا گفت میرال اذیتت میکنه گفتم نه برو خیالت راحت.. خلاصه یک دقیقه ی اول میرال خوب بود دورش همش بچه کوچیک بود .. هم سنش، کوچیک تر و بزرگتر..از صندلی رفت پایین رفت سراغ بچه کوچیکه که پستونک دهنشه پستونک رو از دهنش در میورد دوباره میزاشت دهنش یا به مامانش میگفت بچه رو بده بغلم هیچی اوردم پیش خودم دید بچه داره شیر میخوره رفت سراغش به مامانش میگفت بچه رو بخوابون من بهش شیر بدم.. تا پیش خودم میوردم گریه میکرد و جیغ زد که بزار برم.. به وسایل همه دست میزد.. از صندلی ها میرفت بالا و دونه دونه روشون راه میرفت.. رفت بالا میز منشی همه چیو بهم ریخت😔
اینقدر عصبی شدم ها ولی به روو خودم نمیوردم.. از کت و کول همه میرفت بالا..باباش اومد بردش توو راه رو یعنی اون طبقه رو گذاشت روو سرش ..منشی رو خواهش کردم که فقط ردم کن رفتیم داخل .. دکتر روو صندلی چرخشی نشسته بود گیر داد باید بچرخونمت و دورت بزنم با صندلی.. چوب برداشت میگفت باید مثل دکتر معاینه کنم دهنشو .اینا فقط جزئی از کاراش بود.. جالب اینجاست که همه ی بچه ها ساکت و آروم بغل خانواده هاشون بودن بجز دختر من عین چی اون وسط میچرخید و فضولی میکرد 😔 یعنی بچه ی من تشخیص نمیده و اونا مشکلی ندارن که آرومن؟؟
بعد یه خانمی با حالت شوخی بهم گفت بچت به کی رفته بیش فعالیش؟
گفتم بچم زیادی کنجکاو و هوشیاره حتی دکتر هم گفت
مامان آبان مامان آبان ۱ سالگی
مامانا سلام
این پست رو برای کسایی میذارم که بچه شون از حموم می‌ترسه. پسر منم از حموم می‌ترسید و هربار از اول تا آخر گریه و جیغ و فریاد داشتیم. من دیدم اینطوری نمیشه و سعی کردم بفهمم از چی بدش میاد. اول فک کردم از تماس پاهاش با کف حموم چندشش میشه، براش دمپایی خریدم ولی بی فایده بود. بعد فک کردم از فشار زیاد آب می‌ترسه. وانش رو با فشار کم آب پر کردم ولی اینم نبود. خلاصه بعد از کلی تلاش فهمیدم مشکل بچه با دمای آبه. آبی که روش می‌ریختم و به نظر خودم اصلا داغ نبود از نظر این داغ محسوب میشد. آب رو ولرم کردم، جیغ و داد کمتر شد ولی هنوز حموم رو دوست نداشت.
چن تا کتاب حموم خریدم و یکی دوتا اسباب‌بازی کوچیک مخصوص حموم. یه سفینه کوکی که تو آب حرکت میکنه و یه اردک سوتی. یه بطری خالی میسلار هم که براش جالب بود بردم تو حموم. یه شعر حموم هم از یه کتاب دیگه پیدا کردم و حفظ کردم و موقع حموم کردن براش خوندم. الان اینطوری شده که هر روز حوله اش رو برمیداره، میره پشت در حموم و میگه اَموم :) وقتی هم میریم حموم باید به زور بیارمش بیرون
مامان سیاوش مامان سیاوش ۱ سالگی
سال ۱۴۰۱ وقتی تازه کرونا تمام شده بود و مدارس حضوری شد من اولین سال تدریسم رو تو یکی از روستاهای اطراف اهوازم پایه پنجم شروع کردم. اسم روستا رو بذارید نگم. ولی اون بچه ها تو سه سال کرونا هیچی بلد نبودن و الکی الکی فقط نمره قابل قبول گرفتن. کتابهای سالهای قبل رو حتی نگاه نکرده بودم و همه بی سواد
اون سال یه شاگردی داشتم که خیلی اذیتم می کرد. به جز اینکه هیچی بلد نبود سر کلاس مدام کتک کاری می کرد و همه رو اذیت می کرد. من فارس بودم و اون روستا همه عرب زبان بودن.
اون بچه فکر می کرد من عربی بلد نیستم و جلوی من فحش پدر مادر به بچه ها می داد مثلا می گفت ک... امک . تا کی رفتم پای تابلو درس بدم یکی از بچه ها گریه می کرد که خانم اسرا به مادرم یا پدرم فحش می ده.
خانواده ی این بچه ضایعات جمع کن بودن و غالبا نظارتی روی بچه نداشتن. وقتی پدرش اومد مدرسه با ۶ متر زبون برگشت گفت دختر من مثل برگ گل می مونه بهش اینجوری نگید، دعواش نکنید.
درحالی که هر روز اولیای دیگه میومدن شکایت که خانم این دختر بچه ی ما رو اذیت می کنه، مدام فحش های کوچه خیابونی می گه.
خلاصه این بچه همه جوره وقت و انرژی من رو سر کلاس گرفته بود.
ادامه...
مامان گل پسر مامان گل پسر ۱۷ ماهگی
اول شوهرم پریود مغزی شد ، یک هفته الکی باهام دعوا میکرد غر میزد تو اون حین بچمم اسهال بود و بهونه گیر ، بعد خودم پریود شدم به بهونه پریود سه روز رفتم خونه بابام ، بعد این ویروسه رو گرفتم پدرم دراومد از بدن دردش ، رفتم سرم اینا زدم ، سه روز کامل تو خونه با ماسک بودم بچمو بوس نمیکردم و اینا که نگیره ، ولی گرفت ، یهو تب کرد ، تب شدید که با هیچی پایین نیومد ، مجبور شدیم ببریم بیمارستان ، سرم زدن تا اومد پایین ، بعد آنتی‌بیوتیک داد دکتر بهش که بچه من آنتی‌بیوتیک نمیسازه بهش ولی مجبور بودم بدم تا تبش قطع بشه ، خلاصه دو روز دادم که اسهال شدید شد و پاش به شدت سوخت ، دیگه دیروز روز هفتم آنتی‌بیوتیک رو قطع کردم بلکه اسهالشم قطع بشه وضعیت پاهاش افتضاهه ، تو این حین به شدت بهونه گیر و وابسته و چسبیده به من بود چون از سرم و اینام ترسیده ده بود ، بعد وقتی خودمو بچم مریض بودیم هیچ‌کمکی هم نداشتم چون مامان بابام درگیر کارای خواهرم بودن که متأسفانه نامزدیش به هم خورد و اینا ، اصلا حواسشون یه من نبود ، وقتم نداشتن در واقع
خلاصه این شد که تو دو هفته چهار کیلو کم کردم ، الانم تهوع و سرگیجه دائم دارم با دمیترون زندم
خیلییییی وزنم کم شده ، شوهرم خودش لاغره ، میگه خوب شدی تازه ، ولی خودم میدونم وضعیتم افتضاه شده و نمیدونم چیکار کنم ، بچمم از بعد این ماجراها دیگه جایی نمیمونه که بتونم برم دکتر ، حتی اجازه نمیده درست غذا بخورم ، همش داره بهونه میگیره و بغلمه ، غیر از جسمی ، از نظر روحی و ذهنی هم خیلیییییی خستم خیلی و واقعا نمیدونم چیکار کنم ، خونم خیلی به هم ریخته حتی نمیتونم یا نمیرسم مرتب کنم
دلم میخواد گریه کنم
احساس میکنم دارم خفه میشم همش