واقعا از دست پسرم انگار دارم روانی میشم تا میخامم عصبانی بشم پشت دستش بزنم میاد بغلم مبکنه میبوسه .صورتش ببینب انکار دفتر نقاشی هس جمعه رفته بودیم گردش افتاد خبابون کلا سیاه شده یه طرفش دیروز خاهرزاده م ساعت انداخته ابروش پاره شده. امروز داشتم لباس پهن میکردم پشت سرم اومده بود نزدیک بود از پله ها بیفته پایین خدا بهم رحم کرد حالا خانواده مم سرزنشم میکنن ک مواظب بچه نیستی نمیدونن بچه پدرمو دراورده تا در باز میبینه میره سراغ پله ه😭😭ا صورتشم سیاهه شده بخاطره افتادن رو اسفالت

دقیقااا شرایط منه
بردیا تو این هفته هم از پله افتاد هم تو حموم افتاد
تو حیاط دستش زخم شد
چندین چند بار از مبل افتاد دیگه به جایی دارم میرسم که به خودم ببندمش

از دیوار راست میره بالا بقول قدیمی ها

منم پسرم همینطوره گلم منکه قبل تولد یک سالگی کف دستش سوخت داغون شده بود

پسرا معمولا شیطونن یا وقتی بیداره درو باز نکن یا باز کردی خودت پایین ببرش
کارای خطرناکو دیگه ما میفهمیم ولی اونا نه

خوب راست میگن شما باید حواست به بچه باشه وقتی میری بیرون در رو پشت سرت ببن چیزای خطر ناک رو بردا من شیر اجاق گازم باز کردم گذاشتم کنار

واقعا بچه همینه مراقبت میخاد یسره باید مواظب باشی حتی کارایی ک فکرت نمیرسه رو میکنه هنو مواظبیم یسره اینور اونور میخورن چ برسه بیخیال باشی
امروز مدرسه دخترم جشن بود بچه مادرش ولش کرده بود بچه دستشو کرد توپنکه شانس اورد نگرفت دستشو وگرنه وسط جشن ی ولوشویی میشد

دختر منم همینه حالا تو باز میاد بغلت میکنه بوست میکنه دخترم تا یچی بهش بگم هرچی که دم دستش باشه پرت میکنه سمتم یا لگد مالم‌میکنه .. تمام بدنش هم کبوده از بس میفته اینور اونور تازه اگه جاییش زخم بشه تا زخم هاشو نکنه آروم نمیگیره

میفهممت واقعاااا سخته پسر منم همینجور

من پسرم دیوارهای خونه شده دفتر نقاشیش همه دیوار ها خودکاری حالا فردا مهمونم میاد چطور پاکش کنم