۴ پاسخ

عزیزممممم😍
اسم پسر منم صدرا ست
کی بشه بره مدرسه اسمشو یاد بگیره منم براش اینجور چیزا درست کنم

پسر من الان نشانه ط هستن

مبارکه عزیزم تازه نشانه ص خوندن

چقد قشنگ

سوال های مرتبط

مامان پناه💫 مامان پناه💫 ۱ سالگی
سلام صبح تون بخیر عزیزانم☀️
من تا سه بیدار بودم خسته و سر درد شدید اومد سراغم🥺
همسرم بیدارشد گف بخواب من هستم😍
تا ۵ صبح همسرم بیدار بود ☺️
میگفت نیم ساعت بعدی که تو خوابیدی تب پناه اومد پایین😍
ممنون بابت تاپیک قبلیاون و جویای حال پناه بودین و ممنون از دوستانی که راهنمایی کردن و بهم گفتن چیا انجام بدم💓
و عزیزانی که قراره واکسن۱۸ماهگی به بچه های گلشون بزنن😍
اصلااا و اصلاااا استرس نداشته باشین یعنی من اونقد به خودم استرس داده بودم و اروم نبودم به پناه هم منتقل کرده بودم🥺
حتما شیاف استا و دیکلوفناک، شربت بروفن، قطره استامیفن در دسترستون باشه ☺️
من با اینکه خونه مادرشوهرم بودم و مادرشوهرم کمک حالم بود ولی باز استرس داشتم☹️🥲
خلاصههه از تجربیات من اینکه تا وقتی که من بیدار بودم استرسمو منتقل کرده بودم به پناه، همسرم که بیدارشد اروممون کرد و من خوابیدم همسرم با کمال ارامش پناه رو خوابونده بود و تبشو اورده بود پایین☺️😍
عکس: مربوط به چندروز پیش📷
مامان آنیسا مامان آنیسا ۱ سالگی
❣️تجربه واکسن ۱۸ ماهگی❣️
خب ما شنبه رفتیم برای واکسن
ساعت ۱۱ واکسن زد بچم ۲۰ دیقه داشت گریه میکرد..
خلاصه اومدیم خونه بهش شربت پاراکید دادم همچی خوب بود میدویید بازی میکرد تا ساعت ۳ ظهر ک خابید و ۴ بیدار شد نمیتونست راه بره
رو پا ک وایمیساد گریه میکرد میومد بغلم
داداشم اومد پیشش چشمش ک ب داییش افتاد یکم وضعیت پاش بهتر شد راه میرف بازی میکرد یهو میزد زیر گریه
تبش از ساعت ۴...۴ونیم شروع شد
همینجوری میرف بالا و کنترل نمیشد
۳۸.۵ ۳۹.۵براش شیاف گذاشتم دیگه ساعت ۱۰ونیم ۱۱ شب اما اونم جواب نداد
خوابش برد و همچنان تبش بالا بود
ی رب خابید بیدار شد اصلا حال نداش هی بیدار میشد میخابید بچم
بیدار شد تو لگن اب ریختم با گلاب نشست بغل باباش پاهاشو گذاشتم تو تشت ب باباش شروع کرد ب اب بازی کردن بازم بیحال بود
نیم ساعت همینجوری گذشت تا بلاخره از ۳۹.۵ تازه اومد رو ۳۸.۴
دیگه ساعت ۱ونیم بود ک خابید منم هی تبشو چک میکردم رو همون ۳۸.۳ ۴ پایین نمیومد
لباس هم رکابی و شلوارک تنش کرده بودم هوای خونه هم متعادل بود روش پتو هم ننداختم اما از بدنش حرارت میزد بیرون
ساعت ۳ تایم شربتش بود دادم بهش و کم کم تبش اومد پایین تا دیروز ک کلا تبش قط شد اما لنگ میزد از چشماش مشخص بود بیحاله
این دو روز هم اینجوری گذشت تا بلاخره امروز دیگ تموم شد خداروشکر