۸ پاسخ

من همسرم یهو از در اومد خونه سرو صورتش خونی بود همینجوری داشت از پیراهنش خون می‌چکید سر داداشش دعوا کرده بود.یهو دیدم از حال رفتم ب هوش اومدم ولی نی نی سالم بود بارداری اولم

من حامله بودم سر دخترم تازه میرفتم تو ۶ ماه زلزله اومد اونم ساعت ۱ شب ماه هم خونمون طبقه چهارم هست زلزله اومد قشنگ خونمون تکون خورد از اینور رفت اونور همسرم خواب بود منم تازه میخواستم برقا رو خاموش کنم بخوابم زلزله که اومد همچین جیغ کشیدم فکر کردم الانه که خونمون بریزه میمونیم زیر اوار که خدا رو شکر اتفاقی نیفتاد حالا منم دنبال لباس از هولم یادم رفته بود لباسام کجاست دنبال لباس میگشتم پیدا کردم پوشیدم همسرمم از خواب که پرید آماده شدیم رفتیم تو پارک نشستیم تا دم صبح برگشتیم خونه فقط خوبیش این بود بهار بود سرد نبود تا چند وقت نگران بودم که خدا رو شکر بچم چیزیش نشد الان دخترم ۵ سالشه

من سگ دوید جلوی پام فوبیای سگ هم داشتم از ترس نشسته بودم کنار پارک گریه میکردم و می‌لرزیم ولی شکر خدا چیزی نشد. البته یکم لکه بینی پیدا کردم که با شیاف حل شد

من وقتی حامله بودم زلزله اومد خیلی ترسیدم

من گربه اومد سمتم جیغ بنفش کشیدم و تپش قلب الهی ششکر سالم

خیلی بد ترسیدم شاید تعریفش ترسناک نباشه ولی قلبم کنده شد در رو باز کردم پرید تو صورتم بدجور

من یه بار موتور زد زیرم افتادم تو جوب.
خیلی ترسیدم.
دخترم ۱۵ سالشه.نگران نباش

من پرنده پرید تو صورتم😂 خیلییی ترسیدم خداروشکر به خیر گذشت

سوال های مرتبط

مامان کنجد مامان مامان کنجد مامان هفته بیستم بارداری
مامان ماندگار مامان ماندگار هفته نهم بارداری
مامان لوبیاکوچولو🥹❤️ مامان لوبیاکوچولو🥹❤️ هفته هجدهم بارداری
مامان کارن و شاهان مامان کارن و شاهان هفته بیست‌ویکم بارداری