۱۴ پاسخ

خیلی سخته
خدا کمکت کنه عزیزم🥲

واقعا سخته منکه یدونه دارم دهنم صاف شده چه برسه ب شما ک دوتا داری واقعا بهت حق میدم

خدا بهت قوت بده عزیزم
مامانت اینا نزدیکت نیستن کمکت کنن؟

اصلا كم نيار بهش گوشى نده ببرشون بيرون يا تو حياط سرگرم شن

خدا کمکت‌کنه خداوکیلی خیییلی عذابه شیر ب شیر یا حتی با فاصله کم بچه اوردن

عزیزم‌ خسته نباشی دوتا بچه ی با فاصله ی کم خیلی سخته پسر منم وقتی بیداره من همش دنبالشم و واقعا نگهداری لحظه ب لحظه میخوان حالا ک شما بچه ی دیکه با فاضله ی کم هم داری خیلی مراقب خودت باش ی روز ب همسرت بگو نگه داره برو بیرون ی هوایی بخور اینجوری فرسوده میشی

آخ که کاملا درکت میکنم. همه مون عین همیم. شما که دوتا پشت همه خیلی سخت تر. چاره ای نیست. اگه میتونی روزایی که هوا خوبه ببرشون پارک که خسته بشن راحت بخوابن یکم استراحت کنی. هرچند پسر من خسته میشه نمیتونه لخوابه، به زور ملاتونین میخوابونمش

وابستگی بچه ها تو این سن خیلی طبیعیه
تا ماههای قبل اونها خودشون رو بخشی از مادر میدونن اما الان که میفهمن جدا هستن اضطراب جدایی دارن، پس
اگه بهت نچسبه باید نگران باشی

خدا کمکت کنه بگذری از این روزا واقعا چقدر بدم از این گوشی دست بچه ها میاد دلم میخواد شوهرم همش سر کار باشه تو خونه ست با گوشی خیلی رو مخمه🤐🤐🤐

وای واقعا کاش دیگه نچسبن
لاوی ننهن بهتر شده البته ولی خب دخترت هنوز کوچیکه چند ماه دیگه بهتر میشه و اینکه ماشاالله دوتا هستن سخت ترن
خدا بهت توان بده
عیب نداره یکم بزن به بیخیالی

خیلی بده ک بچه بچسبه بهت .پسر منم همینه تا میشینم میخام یکم توحال خودم باشم سریع میاد میچسبه بهم کلا سرپاهم ک‌هستم میاد هی از پاچه هام‌میگیره بلند میشه خیلی رومخه.با اسباب بازیاش اصلا بازی نمیکنه...انشالله خدا بهت صبر بده باز دوتا بچه خیلی سخت تره ...شوهرارو ک ولشکن بابا .اصلا اهمیت نده بخدا هرچی ازشون ببشتر توقع داشته باشی بیشتر اذیتی ...من ک دیگه ول کردم شوهرمو توقع هیچی ازش ندارم ...امروز تولدم بود ولی یادش نبود منم عین خیالم نبود .کلی عذرخواهی کرد گلو کادو و این حرفا ولی من بهش گفتم من اصن دیگه توقع هیچی ندارم ...اینجوری راحت ترم ..توام سطح توقعتو از شوهرت ب صفر برسون ..فقط ب بچه هاتو خودت بچسب .

شاید باورت نشه ولی همه اینایی که گفتی حرف دل منم هست دیگه واقعا دارم دیوونه میشم صبحها با نق و گریه بیدار میشه از خواب تا شب مثل دُم بهم چسبیده دسشویی بخام برم صبر میکنم شوهرم که اومد برم غذا نمیخوره وضعیت خیلی بدی دارم دلم میخواد نیم ساعت برا خودم وقت آزاد داشته باشم در روز که اصلا نمیشه همش نق میزنه که ببرمش بیرون از خونه خدایا خسته شدم

منم صب اعصابم دیگ کشش نداد دعواشون کردم ریز ریز زدمشون بخاطر اینک هیچی نمیخورن هرچی درس میکنم لب نمیزنن صب بخدا زودبلندشم قید خابم زدم مص مورچه اروم اروم صبونه درس کردم براشون ب صدا خیلی حساسن زود بیدارمیشن براشون اوتمیل درس کردم با خرما پسته موز همه مواد غذایی ک حروم میشه بدرک اینک نمیخورن هیچی اعصابت خورد میکنه دیروز واکسن داشتن وزنشون خیلی پایینه بهداشت میگ دیگ رد دادم

عزیزم حق داری واقعا
کاش میشد ماهلین رو بزاری مهد کودک دوسه روز در هفته هم انرژیش تخلیه میشه هم بازی جدید یاد میگیره

سوال های مرتبط

مامان جوجه طلایی مامان جوجه طلایی ۱۴ ماهگی
دم عیدیه میدونم همه دنبال کادای عیدن😭من اما بدبخت روزگارم
خوشخواب تخت ما و یاس تو حیاطه پره استفراغ روتختی و رو بالشتیام دو دست کثیفن . ۴بند لباس شستم و خشک کن لباسشوییم دو روز پیش سوخت(لباسشویی دوقلو)کل فرشم استفراغه ،خستم از بس میشورم هنوز خشک نشدن لباسشویی دوباره پره،خستم از شب بیداری،از زندگی ای ک بوی همه چی میده جز عید،تازه خودمم از یاسین مریض شدم و ب شدت تب و سرفه دارم،همسرمم مریضه، خسته شدم از داروخریدن از سرنگ و قاشق شربت شستن‌ .😭از صب فقط دارم بی صدا گریه میکنم و میشورم. بخدا خستم از روز اول تا ب الان . پس کی قراره تموم بشه . دیگه دکتر نمیبرم .دیگه دارو نمیگیرم . اگه میخواد خوب بشه بشه. من بریدم . جسمو روحم درد میکنه. دکتر فوق تخصص اطفال .فوق تخصص گوارش،فوق تخصص اسمو الرژی،فوق تخصص مغزو اعصاب،سنو ،عکس، ازمایش ،بسه دیگه. هروقت پامو از درخونه میزارم بیرون یا تو مطب دکترم یا داروخانه،شیرشم ک دوماهه نیست. بخدا میرم یه شیر ساده میخرم میدم. هرچی شد شد. من ک این همه زحمت میکشم نتیجه نداره‌ 😭😭😭😭