۱۸ پاسخ

بعضی ها یاد گرفتن ب آدم حس ناکافی بود بدن عقده نداشته های خودشون رو سر بقیه بزنن
تو کار خودت رو بکن توجه نکن بهش

بگو اخرش چیشد؟
منکه اصلا از خودم سختی نمیکشم هم بیداری خودش سختیه
موقع زایمان گفتم برم نیمه خصوصی اپیدورال نداره
یکی از دوستام گفت بلاخره پول میاد و میره ولی درد تورو پیر میکنه
راست میگفت وقتی ادم میتونه درد نکشه یا اذیت نشه چرا خودشو اذیت کنه

دختر من دیشب از ۴نخابید بخاطر درد لثش بقران هنوز نخابیدم سرپا خابم میبره تا میام بخابم بیدار میشه

هیچی توجه نکن همه همینو میگن ما میتونستیم تو چرا نمیتونی اولا بگو من ک اون زمان نبودم ببینم میتونستی یا نه درثاتی بدن با بدن فرق داره هرکسی نمیتونه یه اندازه بی خوابی و خستگی تحمل کنه

بعضی ها یاد گرفتن با زجر دادن خود‌شون و انجام کارهای غیرضروری با وسواس تمام زندگی کنن، به خودت سخت نگیر

ادم الان وقدیم یکی نیست والله قسم من تا شب بخابم خستگیم رفع نمیشه

مجبوری نیستی بشینی واسه اینجور ادما توضیح بدی که کارات عقب میفته ،صبح زود پانمیشی یا هرچیزی. زندگیتو شرح نده براشون که اینجوری عصابتم بهم بریزن

نمیدونم چرا عقده های خودشون سربقیه خالی میکنن بخدا تا این حرفا میشنوم میخوام بگم خط قران ک نیومده ک تویی ک سختی کشیدی باید ماهم اون سختی وبکشیم توهم اگ این شرایط داستی هیچ وقت راضی به سختی کشیدن نبودی

کاش این پیامتو استوری کنیم والا به ماهم میگن بعضی وقتا دوست دارم بشینم ی دل سیر گریه کنم

واییی مادر شوهر من یکسره بهم میگه من ۳ تا بچه رو تو غریبی بزرگ کردم کهنه شستم شوهرم نبوده تا شب یا فلان
خب منم تو شهر غریبم درسته ۳ ساعت راهه تا خونه مامانم ولی خب غریبه دیگ
بگیر بخواب راحت
کارا عقب بیوفته هیچ اشکالی نداره

بیخیال بابا بخواب با بچت
بچه یه مادر پر انرژی میخواد خونه تمیز چه به دردش میخوره
قدیما‌کلی بچه بزرگ کردن با کلی عقده و افسردگی که هنوزم همراهمونه🥲قدیم قدیم بوده
الان خیلی با قدیم فرق کرده
من تاهروقت بچه خوابه پا به پاش میخوابم که وقتی بیدار شد انرژی داشته باشم و باهاش بازی کنم و حرف بزنم به حرف هیچکسم نمیکنم

والا میگفتی قدیم بچه ها اینجوری نبودن قدیم رفلاکس نبود کولیک نبود به بچه شیر میدادن بچه میخابید الان شیر میدی انگار انرژی میگیره واسه بیدار موندن قدیم بچه ها آنقدر نق نمیزدن قدیم هر روز یه ویروس جدید نمیومد الان همه بچه ها هر روز مریضن یه پامون مطبه یه پامون بیمارستان بگو قدیم شیر می‌دادی میزاشنی تو گهواره می‌رفتی کاراتو میکردی الان میزاریم گهواره بله نمی‌مونه میزاریم رو پا نمی‌مونه بغل میکنیم نمی‌مونه به خدا واسه بچه های الان یه مادر کافی نیست دوتا مادر میخواد😅🤣اعصابم خیلی خورده شب نخوابیدم🤣😂

بخدا قسم من اینقد خستم خونمم بهم ریختس ولی میگم‌دخترم بخابه منم بخابم

بگیر بخواب
واقعا نمیشه بچه بزرگ کردن الان رو با زمان قدیم مقایسه کرد
من پیش پدر مادرمم
چند روز پیشا بابام ب مامانم. گفته بود بچه بزرگ کردن چقدر سخته چقدر وقت میگیره پنج نفریم بچمون ارومه باز کم میاریم
اون موقع من اصلا نفهمیدم بچه های خودم چجوری بزرگ شدن
طرف باید درک داشته باشه اگه نداره پس خودت هر کار به صلاحته انجام بده

اخه بگو به تو چه؟ مگه کارام رو هم جمع میشه به تو میگم بیای انجام بدی که ناراحتی؟

وابده بابا منم زیاد شنیدم بیخیالی بزن این جور ادما همش پر حسرت و عقده ان هی ما پس چیکار میکردیم

غلط کرده! استراحتتو بکن، بگو شما خودتو جای آدم نمیذاشتی تقصیر منه!😒😒😒

اینجوریه ک هرکی درد بیشتر بکشه عذاب بیشتر بکشه مادر نمونس ما چغندریم هرکی هرچی میگ جوابشو جوری بده ک دیگ جمله بعدیشم یادش بره

سوال های مرتبط

مامان راستین🩵 مامان راستین🩵 ۳ ماهگی
کلافم از بی خوابی کلافم سه ماهه من یه ساعت خواب راحت نداشتم!احساس میکنم فقط بچه منه که مشکل خواب داره...تا قبل دوماهگیش که اصلا خواب براش تعریف نشده بود چه روز چه شب بعد اونم خیرسرم مثلا شب میخوابه به چه مدل تا ساعت ۴.۵صب فقط غر میزنه و بیقراری میکنه اونموقع میخوابه ۸ بیدار میشه دیگ نیمخوابه تا ۱۲ شب یا هم خوابای ده دیقه ای میکنه برا اینک روز بتونم یه ساعت بخوابم مجبورم زنگ بزنم مامانم بیاد یا خودم برم اونم باز بهونه خودمو میگیره مجبورم بیدار شم..قبلا که کولیکش شدید بود اون تایم درد کولیک رو گریه میکرد اون تموم میشد دوباره باز از ۱۲ شب بی قراری میکرد همش میگه تو بغلت بچرخون من بخوابم بشینم یا از بغلم بذارمش زمین شروع میکنه به گریه انقدددددد صورتشو میماله که دلم میخواد بگیرم دستاشو ببندم روزا به درکککک نخوابه اصلا مهم نیست شبو حداقل بخوابه من یه نفس بکشم بخدا رباتم میندازن تو شارژ..انه گریه میکنه نه دلش درد میکنه فقط دستاش همش تو صورتشه و نمیخوابه..زیرچشام اندازه دو تا انگشت گود افتاده هرکی میبینتم میگه رنگ به رو نداری شبیه معتادا شدی همه وجودم نیاز به خواب داره بسه دیگ حسرت به دلم موند این بچه بخوابه😭تو این هاگیر واگیرم باز مادرشوهرم فردا داره میاد نه بچه نگه میداره نه تو کارای خوته کمک میکنه انگار اومده خوابگاه🤦‍♀️واقعا اعصابم نمیکشه من خیلی اروم و بی سر وصدا بودم الان شدم یه روانی 😑اینم وضعیت ماست همچینم طلبکار نگا میکنه انگار من نمیذارم ایشون بخوابه پرو خان😫