۸ پاسخ

هوف درکت میکنم منم دخترم ازوقتی دنیا اومد ندیدمش تا۶روز اونجا بود ۵روز ان ای سیو
یک روز بخش
روزاخر ک اومد بخش تازه رفتم ببینمش یک روز و یک شب پیشش موندم با بخیه سزارین بعدش فرداش مرخص شدیم
منم اونجا بهم حمله عصبی دست داد دیدم ی بچه تو ای سیو رف کما چن بار احیا کردن بار اخر مرد پدرمادرش ک داشتن گریه میکردن یهو من یاد بچه قبلم اقتادم ک ۳۳هفته دنیااومد فوت شد من تو ریکاوری بودم حتی ندیدمش
یهو بین در چشمی نوزادان حالم بدشد نزدیک بود بین در له شم
پرستارا گرفتنم بی اختیار اشک میریختم تنم میلرزید نتونستم هیچی بخورم تا فرداش شیرم میدادم

عزیزم چه حرفیه
خب هرکسیو ناز کنی میگی چقدر قشنگه اگه نگن هم میگی حسودن نمیگن
مریض میشن دیگه این ویروس خیلی لامصبه

ای خدا نیاره دیدن همچین صحنه ای برای هیچ مادری
دلم‌ کباب شد
خداروشکر که حالش الان خوبه بچه
حق داری حالت بد باشه ولی اسمشو افسردگی نزار فقط خسته ای ، حتما برو مشاوره خیلی خوبه

عزیزم روزای سختی رو سپری کردی
حق داری الان بهم بریزی
ب خودت فرصت بده
مادر بودن با همه ی شیرینیاش سخته...خیلی سخته آدم ببینه جیگرگوشه اش داره درد میکشه.
خدا رو شکر ک اومدین خونه
چند روز دیگه باز پسرت شلوغ کاری میکنه، مرهمی میشه به این استرس هایی ک کشیدی. بیشتر مواظب خودت باش.

مگه وزن پسرت چنده عزیزم؟البته اگه امکانش هست

عزیزم الهی از چشم بد بدور 🙏🙏

من کاملا میفهممت چون یه روزایی منم همین حالو داشتم و خداروشکر سپری کردم

عزیزم کدوم بیمارستان بردی شما ؟

سوال های مرتبط