تجربه معاینه بیمارستان رضوی ❌❌❌❌
سلام میخپام تجربه ای که شاید به درد خیلیا بخوره براتون بزارم
دیشب ساعتای ۱۲شب رفتم دستشویی موقعی که خواستم خودمو خشک کنم دیدم ااا دستمال نارنجی رنگ شد 😣 دستمال دوم رو کشیدم دیدم خون قرمز اومد رو دستمال 😣هیچ دردی هم نداشتم
سریع شوهرمو‌صدازدم رفتیم بیمارستان رضوی تا خوده بیمارستان واقعا مردم و زنده شدم خدا واسه هیچکس نیاره😔
وقتی رفتم سریع سوار ویلچرم کردن بردنم توی اتاقی مه نوشته بود معاینه من گفتم من نمیخوام معاینه بشم کریه هم میکردم از اضطراب خانم دکتری که شیفتش بود گفت یعنی چی پس براچی اومدی منم کفتم فقط سونو بدین گفتن نمیشه باید معاینه بشی ببینیم دهانه رحمت باز شده یا نه خلاصه خیلی مقاومت کردم توضیح داد که معاینه به چه صورته و آسیبی نمیرنه منم اصرار که معاینه نمیخوام بشم دوبار تو حرفاش کفت اینجا nice برای نوزادان نارس نداریم ها باید بریم بیمارستان دیکه دفعه دوم گفتم ولکن خانم دکتر منو نگهدار چرا هی اسم زایمان میاری خلاصه اخرش گفتم لباس زیرنویس نشون بده بینیم در جه حده وقتی دید کفت اینکه زیاد نیس ادامه تاپینگ بعدی…
٫

۵ پاسخ

خب چیشد

پایانش باز بود خخخ از این فیلم ها ک پایانش بازه
آخرش چی شد

بقیه اش....

خب...

خب چیشد

سوال های مرتبط

مامان 🎀نبات(نورا)🎀 مامان 🎀نبات(نورا)🎀 ۳ ماهگی
تجربه معاینه بیمارستان رضوی قسمت ۳❌❌❌

رفتم بالا متاسفانه دکتر نبود و همون پرستار گنداخلاق بود دوباره گفت بخواب معاینت کنم گفتم خانم من نمیخوام معاینه بشم با لحن تند گفت پس براچی اومدی گفتم چون سونو گفت برو تکه لازمه برات شیاف و آمپول بده
خلاصه با حرص تزم فشار و ضربان قلب کرفت و حرفم نمیزد ازش یک سوال پرسیدم برگشت کفت اههههه چقد سوال میپرسی دوبار هم تهدید وار بهم کفت من تو پرونده یادداشت میکنم بیمار خودش نخواسته معاینه بشه
خلاصه بااا اکران زنگ زد به دکتر خودم دکترم کفت به بیمارم کار نداشته باشین آمپول و شیاف بنویسین اصلانم دستش نزنین مشکلی نداره
خداروشکر دیکه بند اومد و معجزه شد برام
اهان درضمن دهانه رحمم تو سونو زده بود بسته و سرویکس ۳۴ پرستاره میکفت نهههه من باید معاینه کنم اعتباری به سونو نیس😔
که با مشورت دکترم رضایت داد معاینه نکنه
خلاصه تا الان چیزی ندیدم ولی خیلی تجربه وحشتناکی بود توروخدا میرین نزارین معاینه کنن نمیدونم کار من اشتباه بود یا نه ولی معاینه خوب نیس اصلا …
اکه تجربه ای دارین بهم بگین من کار درستی کردم یا نه؟
مامان جوجوشاهـ👣ـــین مامان جوجوشاهـ👣ـــین روزهای ابتدایی تولد
سلام
گلی ها اااا
خوبید
دیروز با درد چند دقیقه ای فشار به واژن مثل شروع درد زایمان داشتم ول کرد
بعد ازظهر هم یه گرفتگی بد سمت راست شکمی و درد واژن
منو به گریه انداخت
سریع رفتم مطب دکترم
ضربان قلب گرفت گفت 178.
تا180 تا قلب جنین میزنه نامه نوشت برای بیمارستان
گفت سریع برو
منو سونو کردن سونو بیوفیزیکال
گفت ضربان 157
هستش
حالش خوب بود خداروشکر
من فقط در حال بغض و گریه
که گفت متخصص بیمارستان هم باید ببینه
اونم بعد از کلی الافی اومد تا نوبتم شد
گفت باید معاینه کنم
منم اجازه ندادم
تا دوباره چک کردم گفت باید معاینه بشی منو ترسوند
و پا برجا روی حرفش یه خب به جای 2بار یه بار معاینه میکنم
برو نیم ساعت راه برو تا معاینه آت کنم
اومدم به همسرم گفتم نمی‌خوام معاینه بشم و دهانه رحم باز بشه
شوهرم هم. ای به معاینه نبود
تا به دکتر گفتیم داد و بیداد کرد که باید معاینه بشه
من اجازه ترخیص نمی‌دم
شوهرم داد و بیداد کرد که نمیخوام که نمی‌خوایم
آخر آزمون امضا و اثر انگشت میخواستن که ما ندادیم
گفتن زنگ میزن حراست و 110
شوهرم گفت به هر کسی زنگ میزنید زنگ بزنید من پدر بچه ام اجازه نمی‌دم
ببینم کی میخواد جلمونو بگیره
چون برگه سونو و تریاژ رو نمیدادن
تا شوهرمو دیدن مرغش یه پا داره
برگه سونو رو دادن اومدیم
شب اومدم یه کم دوباره درد داشتم
ولی خدا روشکر
الان بهترم
تا به دکتر سونو رو نشون بدم
خواستم بگم
همشون دانشجو هستن اجازه معاینه ندید
به هیچ وجه چند خانوم هم اونجا بودن اجازه معاینه نمیدادن
چون هفته هامون پایین بود
مامان پسر دختر قشنگم مامان پسر دختر قشنگم هفته بیست‌وششم بارداری
بعد چهار سال 20روز میخام درباره زایمان طبیعی بگم من 37هفته رفتم سونو که گفت سر بچه بزرگه و بند ناف دور گردنش هست یه دور دکتر سونو گفت هرچی زود تر زایمان کنی منم رفتم پیش دکترم نامه دادن که سزارین بشم اما سر بچه پایین بود واسه طبیعی و نامه بردم بیمارستان قبول نکرد هفته پاین برا بستری گفتم جون بچه در خطره قبول نکردن و رفتم بیمارستان دیگه اونم قبول نکردن که گفتم برم ماما همرا بگیرم برا زایمان که طبیعی زایمان کنم که نگاه به سونو کرد گفت سر بچه بزرگه نمیتونم طبیعی زایمان کنم و معاینه کرد گفت امادگی زایمان نداری و همون معاینه باعث شد کیسه ابم نشتی پیدا کنه که نفهم کیسه ابم نشتی داره و هر دقیقه دستشویی بود و من چون 18سالم بود نمیتونستم اما لباس بوی خیلی بدی میدادن که زنگ زدم بهداشت گفت احتمال کیسه ابت هست رفتم برا بیمارستان تو این چند روز که پد یه کم خیس شد بود که با معاینه بستر شدم ساعت 7غروب بود و فرداش امدن امپول فشار زدن انگار نه انگار روز دوم رسید خبری نبود از زایمان و بعد ظهر بردنم سونو تو بیمارستان که گفتن سه روز کیسه ابم پاره شده و شب سوم رسید حی امپول فشار برام میزدن که ساعت 11شب گاهی دلم درد میگرفت ول میکرد و صبح امدن معاینه که شد بود سه سانت و حی امپول میزن تو سرم ساعت 10صبح دیگه درد شروع شد و من حی سر پا بشین پاشو یا قدم میزدم تا ساعت چهار عصر بود امدن معاینه گفتن بریم رو تخت زایمان و بردنم که حین زایمان فشارم 6بود یعنی دیگه جونی تو بدنم نبود چهار تا چهار بیست دقیقه من زور زدم بچه دنیا نمیومد که با قیچی خیلی پاره کردن و شکم فشار میدادن سر بچه زد بیرون اول سه دور بند ناف باز کردن بعد کشیدن بیرون که اصلا صدا نداشت من فکر کردم مرده 🥹 ادامه شو پاین میزارم