۸ پاسخ

سلام عزیزم برای منم از الان دکترم گفت که وزنش کمه و خطرناکه اگه تا یک ماه دیگه وزنش خوب نشه ختم بارداری میدن منم خودم طبیعی میخوام زایمان کنم
از تجربه ت میگی بهم چیکار کردی وزن گرفت یا نه ؟چجور آخرش سزارین شدی؟

عزیزم اولا سونو دقیق نیست مثبت منفی هم زده انقدری وزنش کم نبوده ک ختم بارداری بهت بده اجیل بخور دلستر مالت هرروز بخور بستنی هرروز بخور پودر لیدی میل بخر بخور بذار وزنش بیشتر بشه بعد ۱۰روز بازم برو سونو ببین وزنش چقدره

دولتی مخام برم فدات شم

بله فقط واس سونو رفتم گفت سی هفته هستی

ن هنوز نرفتم با دکتر هماهنگی کردم حالم بد شه میرم

سلام من که بیمارستان نرفتم هماهنگ کردم فقط دعا کنید بتونم زایمان کنم

عزیزم زایمان طبیعی اونقدر هام ترس نداره اسمش یکم بد در رفته من سه روز پیش زایمان کردم درد هاش قابل تحمل بود با یسری حرکات درد مهار میشد

چرا ختم بارداری ؟؟؟تو ک هنوز جا داری

سوال های مرتبط

مامان معجزه(رادین) مامان معجزه(رادین) ۴ ماهگی
تجربه زایمان من

پارت اول #

سلام خانما اومدم تجربه مو بگم شاید به درد کسی بخوره
من توی ۳۸ هفته و یک روز زایمان کردم قصدم طبیعی بود از ۳۶ هفتگی ورزش شروع کردم روی توپ و اسکات زدن و پیاده روی به من گفته بودن طبق سونو بچه ۳ هفته از سن خودش بزرگتر رشدش منم دوست داشتم زودتر دنیا بیاد رفتم پیش پزشکم توی ۳۶ هفته و ۵ روز معاینه تحریکی کرد و همینطور لگن گفت لگنت خوبه برا طبیعی و با معاینه پلاک دهانه رحمم افتاد و ترشحات موکوسی با رگه های خونی پیدا کردم بدون درد همچنان ورزش کردم چون گفته بود کاملا بسته س دهانه رحمت بعد یک هفته توی ۳۷ هفته و ۵ روز بازم رفتم مطب که اونجا دوباره معاینه کرد گفت یک سانتی و دهانه بهتر شده دوباره معاینه تحریکی کرد منم دردهای جزیی توی کمرم داشتم مثل درد پریود از روز سه شنبه ده تیر باز من ترشحات موکوسی پلاکی داشتم و دردام بیشتر میشد . که ورزش رو ادامه دادم و بازم پیاده روی کردم و با دکترم در ارتباط بودم چون با هم رفاقت داشتیم از قدیم میخاستم بیمارستانی زایمان کنم که خودش هست و بیمارستان خصوصی بود بهم نامه زایمان طبیعی داده بود و بدون دلیل مخالف سزارین بود گفت برای من راحت تره اما طبیعی بهتره
مامان بردیا مامان بردیا روزهای ابتدایی تولد
سلام منم بالاخره زایمان کردم
#تجربه زایمان طبیعی پارت ۱
من پنجشنبه برای معاینه و ان اس تی که خود دکتر نوشته بود رفتم بیمارستان
ان اس تی چندتا انقباض کوچیک نشون داد ولی گفت که ضربان قلب بچه خیلی تنده
دکترم معاینه کرد همچنان ۲ سانت باز بود دهانه رحمم ولی بخاطر ضربان قلب بچه گفت که اورژانسی بستری بشم.
من پنجشنبه بستری شدم ساعت ۱۱ظهر
تا ساعت حدودا ۴ بعدازظهر با آمپول فشار هم دهانه رحمم باز تر نشد
کم کم معاینات دردناک شروع شد و دردهای منم همینطور
دردها بیشتر میشدن و دهانه رحمم نهایتا ۳سانت شد
من تا ساعت ۲صبح درد کشیدم و کیسه آبم رو پاره کردن و بخاطر درد زیاد بهم مسکن تزریق کردن که نهایتا ۱ ساعت جلو درد هارو گرفت ولی تا میدیدن که من دردم کمتر شده میومدن معاینه تحریکی انجام میدادن
ساعت ۳صبح انقدر گریه کردم و گفتم درد دارم که اپیدورال بهم تزریق کردن با دهانه رحم ۳ سانت و گفتن احتمالا تا زایمان اثرش بره
بعد اپیدورال حالم خیلی خوب شد و بلند شدم ورزش کردم