سلااام
منم بالاخره بخیه های سرکلاژمو کشیدم 😍 انگار از زندان آزاد شدم 😂
نخ رو که کشید هیچی حس نکردم فقط واسه من فقط اسپکولوم رو که گذاشت درد داشت 🥲 که البته سری قبل هم که با این دستگاه معاینه شدم هم کلی درد داشت و به گمونم سطح دردش واسه همه یکسان نباشه
ولی من خیلی اذیت شدم و کلا پنج دقیقه بیشتر زمان نبرد ...
خلاصه که خداروشکر این مرحله هم گذشت و چیزی نمونده به بغل گرفتن و دیدار دخترکم🥹❤️
الحمدالله علی کل حال

۶ پاسخ

مبارک باشه عزیزم چند هفته سرکلاژت رو باز کردن؟ بعد با وجود سرکلاژ رابطه داشتی؟

سلام
به سلامتی 😍😍
لحطه ی دیدار خیلی نزدیکه🥹😍

عاخیش😍😍

به سلامتی زایمان کنی وبغلش بگیری

به سلامتی من زن داداشم سه تا زایمان داست هر سه تا رو سرکلاژش که باز می‌کرد مرخص نمیشد دو ساعت بعدش زایمان می‌کرد اینقدر بچه پایین بود 😆🥴

ان شاءالله به سلامتی بگیری بغلت عزیزم 😍

مقالات مرتبط

درد در سزارین دوم
درد در سزارین دوم کمتر است یا بیشتر؟
شروع درد زایمان
شروع درد زایمان | علائم و اقدامات فوری
آیا بخیه زدن در زایمان طبیعی درد دارد
آیا بخیه زدن در زایمان طبیعی درد دارد؟
کشیدن بخیه سزارین
کشیدن بخیه سزارین | زمان جوش خوردن و نحوه کشیدن بخیه

سوال های مرتبط

مامان جوجه مامان جوجه ۵ ماهگی
#تجربه باز کردن سرکلاژ

من امروز نخ سرکلاژم و باز کردم منو دکترم فرستاد زایشگاه و رفتم زایشگاه رو تخت معاینه دراز کشیدم دستگاه اسپکولوم (کسایی که پاپ اسمیر دادن میدونن کدوم مدل دستگاهه ) اونو گذاشت که اون درد داشت یکم بعد همین که باز کرد دید نخ و سریع برش زد و لحظه ای که میخواست بکشه کل شکم و کمرم یهو تیر کشید پیچ کرد که این پیچشش یکم بد بود ولی سریع تموم شد به ۵ دقیقه هم نکشید بعد معاینه کرد با انگشت گفت یک سانت هستی و سر بچه هم تو لگنه

فقط اشتباهی که من کردم زود بلند شدم شما حتما واسه چند دقیقه دراز بکشید چشاتونو ببندید چون اون لحظه خوبید یکم که میگذره سرگیجه و تهوع اینا میاد سراغتون که حتما همراه خودتون خوراکی شیرین ببرید

باز اگر سوالی دارید در خدمتم ❤️🦦
مشاهده ۵ پاسخ
مامان 𝙖𝙧𝙨𝙝𝙞𝙙𝙖 مامان 𝙖𝙧𝙨𝙝𝙞𝙙𝙖 ۵ ماهگی
سلام خانوما
دختری هم دل درد داشت هم گوش درد که واسه گوش دردش روغن زیتون دادش دکتر بعد وای دل دردش هم دی سیلکومین
بعد من چطوری گوشش رو ماساژ بدم که اذیت نشه؟
مشاهده ۳ پاسخ
مامان شاهان👑❤ مامان شاهان👑❤ ۵ ماهگی
خانوما من امروز کلا گریه کردم و حالم خوب نبود الان کمرم درد میکنه زیر دلم هم درد میکنه ولی ول نمیکنه درد زیر شکمم موقعی که وایمیسم خیلی دردش بیشتر میشه حالت تهوع هم دارم به نظرتون لازمه دکتر برم تکون های بچه رو هم حس نکردم فقط خودشو سفت میکنع
مشاهده ۷ پاسخ
مامان حُسِین🐣 مامان حُسِین🐣 روزهای ابتدایی تولد
سلام خانوما من زایمان کردم🥺 بدون درد رفتم با همه روشایی که بلد بودن من رو زائوندن بصورت طبیعی. خیلی اذیت شدم ولی باز خداروشکر کارم به سزارین نکشید. و ساعت ۶ صبح دیروز بستری شدم و ۲و نیم زایمان کردم. الحمدالله...
مشاهده ۱۸ پاسخ
مامان ماز مامان ماز ۶ ماهگی
خب بالاخره منم ۱۹سزارین شدم برای منی که زایمان اولم طبیعی بودو الان سزارین از نظرم هر دو درد خیلی زیادی بود که هیچ فرقی با هم ندارن یکی از قبل درد میکشی یکی هم بعدش تیکه تیکه کلا پروسه زایمان واسه من عذاب بود
مشاهده ۴ پاسخ
مامان آوا مامان آوا ۱ ماهگی
امروز برای اولین بار معاینه شدم خیلی بد بود البته برای من خیلی دردناک بود چون من کلا باشوهرمم که رابطه داریم با این که دوسال میگذره ولی هردفعه این قدر آروم انجام میدم که دردم نگیره این برام تجربه بدی بود اصلا براشون مهم نیست که تو درد داری خیلی دلم برای خودم سوخت چیزی هم بهشون بگی بیشتر باهات لج می‌کنند
مشاهده ۶ پاسخ
مامان آیهان مامان آیهان ۱ ماهگی
پارت سوم
من از هفته 35دهانه رحمن دوسانت باز بود ورزش و پیاده روی هم که از 36شروع کردم خیلی کمکم کرد این هفته اخرهم شیاف گل مغربی گذاشتم باعث شده بود که دهانه رحم نرم نرم بشه
خلاصه هروقت معاینه میکردن من پیشرفت میکردم و این خیلی عالی بود تا ساعت پنج که ماما گفت به حالت سجده بشین وپاهات باز کن و زور بزن منم هرچی میگفتن فقط به خاطر این که دردم کمتر بشه همه انجام میدادم تا اینکه ماماگفت عالیه سرش دارم میبینم و به ماما بیمارستان گفت دکتر خبرکنن که بیاد منم فقط به خاطر این که از درد راحت بشم تا دکتر بیاد فقط زور میزدم که بچه بیاد و راحت شم ساعت پنج و چهل دقیقه دکتر اومد وقتی منو دید گفت عالیه دیگه زور نزن ،
منم نفس عمیق می‌کشیدم تند تند تا دکتر یکم برش داد از پرینه و سربچه اومد بیرون و منو انگار از آسمون انداختن زمین راحت راحت راحت شدم انگار نه انگار که من بودم درد می‌کشیدم
خدا بعد اون همه درد یه منبع از آرامشش گذاشت داخل بغلم کن به تحمل کردن همه اون دردا ارزش داشت حتی بیشتر 😍
ان شاالله که همه مامانا راحت زایمان کنن و بچه هامون بغل بگیرن
مشاهده ۴ پاسخ
مامان حامی مامان حامی ۲ ماهگی
از شدت درد بیدار شدم یه درد های خفیفی داشتم رو تخت هم خیلی اذیتم اون سمتی که رو تشک بود دردش بیشتر بود کمر درد و حالت تهوع و خلاصه همه چی
بعد که رفتم سرویس برگشتم آروم تر شده درد زایمانه ؟
امشب عروسی داریم میخوام حداقل فردا زایمان کنم بعد با این وجود نرم پیاده روی دیگه ؟
مشاهده ۱ پاسخ
مامان نرگس کوچلو 🎀👪 مامان نرگس کوچلو 🎀👪 روزهای ابتدایی تولد
خداحافظی با ماه نهم بارداری که به خیر و سلامتی واسه من و دخترم زود گذشت و اصلا باورم نمیشه که این نه ماه رو پشت سر گذاشتیم ♥️عزیز دل مامان چیزی به بغل کردنت نمونده ایشالله به سلامتی بیای و کلی بغل و بوست کنم 🐣💞💋بی صبرانه منو بابایی منتظرت هستیم💞
مشاهده ۶ پاسخ
مامان آیین مامان آیین ۴ ماهگی
خانوما من دوشب پیش زایمان طبیعی کردم فقط به کسایی که میخوان این زایمان رو انجام بدن بگم بشدت رو ورزشای با توپ و اونایی که لگنو باز میکنه بیشتر دقت کنن کوتاهیی کنین برای ورزشاتون هر دقیقه درد کشیدن یک سال میگذره خیییلی درد داشت ولی بازم اگر برگردم این زایمان رو انجام میدم البته که دکتر و ماما ی خوب و کاربلد خیلی مهمه
مشاهده ۵ پاسخ
مامان آرنیک مامان آرنیک روزهای ابتدایی تولد
پارت ۴:
حال و هوای اتاق عمل با اون چیزی که فکر میکردم خیلی فرق داشت (البته یادم رفت بگم که سوند رو قبل از بی حسی برام زدن که اصن درد نداشت و من چیزی حس نکردم)امپول بی حسی رو هم زدم که دردش مثل همون سرم زدنه و تا بی حس شدم نفهمیدم بچم کِی بدنیا اومد 🥹 این خودش برام بهترین حس بود
من وسط عمل حالم خیلی بد شد اولش به خاطر استرس زیاد دوم امادگی سزارینو نداشتم و سوم دو ساعت قبل عمل آب خورده بودم و چهارم ویروس شدیدی بود که گرفته بودم که باعث شد حین عمل نفس تنگی و حالت تهوع شدید بگیرم و تا دو ساعت که تو ریکاوری بودم بیهوش بشم و فق پچ پچ های دکترا رو بالا سرم می شنیدم که میگفتن بچت سالمه
وقتی هم که وارد بخش شدم تا دو ساعت دقیق لرزش شدید داشتم به حدی که دندونام بهم دیگه برخورد میکرد🫠 و بعد از دو ساعت بی حسیم رفت و کم کم دردای بخیه امو حس میکردم که برام مسکن زدن و شیافت گذاشتن و تا ۱۲ ساعت چیزی نخوردم و بعد از ۱۲ ساعت کمی مایعات خوردم 🫠
مشاهده ۴ پاسخ
مامان آیهان مامان آیهان روزهای ابتدایی تولد
ادامه
بعدش دیگه تاساعت ۱۰شب دیگه این ماما دوباره آمد معاینه ام کرد که واقعا خیلی دردم آمد دوسه دفعه جيغ زدم بعدش گفت باید همکاری وتحمل کنی که زودتر زایمان کنی دیگه خلاصه از بس که اذیت شدم به خواهرم که همراهم بود گفتم تاوقتی که زایمان نکنم دیگه نمیزارم معاینه ام کنن چون خیلی اذیت شدم از یه طرف مریض بودم و از طرفی هم درد زایمان دیگه بدتر..خلاصه روی توپ نشستم و کمی ورزش کردم از همون گاز وقت دردهام روی بینی می‌گذاشتم کم کم دیدم حس فشار دارم و خیلی دردهام شدید شد که دیگه از روی توپ بلند شدم و خودم رو به تخت گرفتم ۶یا۷ تا درد شدید گرفت با احساس فشار دیگه فهمیدم که زایمانم نزدیکه دیدم وای دوباره ماما آمد گفت برو روی تخت برای معاینه گفتم نه نمیرم گفت زایمانت نزدیکه برو فقط یه معاینه میکنم دیگه کاری ندارم رفتم بالای تخت تا معاینه کرد دیدم صدا زد که برام یه ست بیاری سریع دیدم پرستار دوید و پارچه سبز رنگی که قیچی و وسایل بود براش آورد دیگه خواهرم رو بیرون کردن و گفت زور بزن خلاصه از یه طرف درد شدید و ازیه طرف هم خوشحال بودم که دردم دیگه چیزی نمونده تمام بشه خلاصه بچه بدنیا آمد با کلی اذیت شدن که گفت پارگی دادی ولی بعدش که نگاه کرد خداراشکر پارگی نبود و بسلامتی زایمان کردم ولی واقعا مردم و زنده شدم و دعا کردم که هیچ کس مثل من زایمان سختی نداشته باشه دیشب مرخص شدم و آمدم خانه ولی هنوز همه چیز جلوی چشمم هست اگه سرتون رو بدرد آوردم ببخشید فقط خواستم تجربه و سختی خودمو بگم
مشاهده ۱۱ پاسخ
مامان آرسام مامان آرسام ۷ ماهگی
سلام خانما منم زایمان کردم بیمارستان ثامن دکترم لیدا تکلو بود اختیاری بودم یعنی اتاق عمل آمپول به کمر میزنن واسه بی حسی همه چی عالی خداییش یعنی سرم وصل کردن بیشتر درد داشت تا به کمر
سوند هم می‌خاستم برم اتاق عمل وصل کردن بعدش بی حس شدم دیگ اصلأ درد نداشت
فقط ماساژ شکم چند دفعه آخر که بی حسی تموم میشه انجام میدن درد داره یکم
فقط من یکساعت اول یکم درد داشتم که اومدن مسکن و شیاف گذاشتن خداروشکر خیلی خوب شدم
مشاهده ۲۲ پاسخ
مامان آرسام مامان آرسام ۷ ماهگی
سلام خانما منم زایمان کردم بیمارستان ثامن دکترم لیدا تکلو بود اختیاری بودم یعنی اتاق عمل آمپول به کمر میزنن واسه بی حسی همه چی عالی خداییش یعنی سرم وصل کردن بیشتر درد داشت تا به کمر
سوند هم می‌خاستم برم اتاق عمل وصل کردن بعدش بی حس شدم دیگ اصلأ درد نداشت
فقط ماساژ شکم چند دفعه آخر که بی حسی تموم میشه انجام میدن درد داره یکم
فقط من یکساعت اول یکم درد داشتم که اومدن مسکن و شیاف گذاشتن خداروشکر خیلی خوب شدم
مشاهده ۲۲ پاسخ
مامان ایلیا مامان ایلیا ۲ ماهگی
پارت دوم
خلاصه شب که هشت گذاشتنش من تا خود صبح ساعت پنج درد کشیدم، دردهاش هم نمیشه بگم آسون بود چون همش گریه ام میگرفت و با تنفس رد میکردم. قرار بود ساعت ۶ برام امپول فشار بزنن که خداروشکر چون دردهای خودم خوب بود نزدن . دیگه ساعت ۶ ماما معاینه کرد گفت پنج سانت شدم و همونجا بالون رو دفع کردم و اپیدورال رو زدن برام. یعنی عاااالی بود هیچی درد نداشتم فقط شکمم سفت میشد. دیگه دکتر هم گفت باید قشنگ پیشرفت کنی از این به بعد منم رفتم تو حالت سجده با ماما همراهم یکسره ورزش کردم که فقط سزارین نشم بعد این همه درد
مشاهده ۳ پاسخ