۱۳ پاسخ

وای تو رو خدا رعایت کن بچه زودتر به دنیا میادا هر یک روز هم که بیشتر توی رحم باشه روی سلامتیش تاثیر داره

بری پیش خانم نعناکار میبره بچه رو بالاتر طول سرویکس بیشتر میشه برو پیش اون که فاز یک میشینه من هفته ای یه بار میرفتم چون هی میومد پایین تو لگنم اذیت میشدم نمیتونستم بخوابم میرفتم پیشش میبرمش بالاتر راحت میشدم خیلی حس خوبی داشت

سلام عزیزم ؛ نگرانی ات را درک میکنم؛ منم توی بارداری طول سرویکس ام کم بود ولی به خواست خودم سرکلاژ نکردم چون می ترسیدم
این کار ها را با نظر پزشک تا یک ماه انجام دادم؛ طول سرویکسم یکم بیشتر شد


استراحت تقریبا مطلق؛
نشستن و ایستادن طولانی مدت ممنوع ؛ نشستن به حالت با پاهای درازکش نه آویزان؛ استفاده از توالت فرنگی؛
رابطه جنسی ممنوع؛
پیاده روی حداکثر ده دقیقه؛
حمل وسایل سنگین ممنوع
و در آخر این حرکت روزی دوبار قبل ناهار و شام هر بار ۵ دقیقه

تصویر

خیلی مراقب باش بالا نمیره اصلا. شیاف بذار هر شب امپولم اگه دکتر داد بزن. امپول ریه هم حتما ۲۸ هفته بزن. اگه دکترت نداد حتما از یه دکتر دیگه مشورت بگیر. دکترت کیه؟ من طول سرویکسم کم بود دکترم کاشان طبسی بود اصلا اهمیت نداد و گفت مهم نیس اصلا حتی صحبت از استراحت مطلق هم نکرد. من انلاین با یه دکتر دیگه ویزیت شدم بهم گفت روزی دوتا شیاف بذار امپول ریه هم بزن. با همه اینا من ۳۳ هفته زایمان کردم

دکترت کیه

دکتر به منم استراحت مطلق داده، گفت پله بالا پایین نکن، رابطه رو منع کرده، گفت بچه رو هم بغل نکنم حتی، و گفت چون فاصله ی زایمان قبلیت تا این حاملگی کمه ریسک زایمان زودرس داری که باید استراحت کنی

عزیزم استراحت نسبی داشته باش حتما. خدایی نکرده دچار زایمان زودرس نشی. خیلی حساس طول سویکس تو دوران بارداری.

طول سرويكس أمكان نداره ك كم بشه ولي شما ميتوني از بيشتر شندش جلوگيري كني
راهشم فقط استراحته
پله نبايد بالا پايين كني
كار سنگين و هر فشاري برات مضره

بگو برات حلقه بزاره

دیگه باید استراحت کنی خطرناکه.

باید مراقب باشی میوفتی ب درد و خون اگز اهمیت ندی

چند هفته ای؟

نه نمیره چند هفته ای

سوال های مرتبط

مامان جوجه مامان جوجه ۱ سالگی
پیرو تایپک قبلیم چون اکثرا گفتین بچهاتون بهتون وابسته هستن.

یه درد دل😔

نمیدونم کیا مثل من این حسو دارند..
و چرا اصلا این حسو دارم...
فقط میدونم حالم خیلی بده
چون اولین تجربه ام هست نمیدونم عادیه اصلا یا نه..
پسر من 18ماهشه، اینجا که هستیم تقریبا هیچکسیو ندارم که بخوام باهاشون رفت آمدی کنم
صبح که شوهرم میره تاشب نمیاد
منم و پسرم حالا یا توخونه یا گاهی بیرون میبرمش
تو خونه هم تاجایی که انرژی و توان دارم باهاش بازی میکنم
(خودش میتونه مستقل بازی کنه)

از نظر روحی اوکی نیستم خیلی ساله.. بواسطه اتفاقا و اذیتایی که شدم از طرف اطرافیان خیلی صبروتحملم کم شده سعی میکنم آروم باشم اما نمیشه


شب میخوابم باهزار فکروخیال و عذاب وجدان و هزار قولو قرار با خودم که فردا آدم بهتری میشم.. فردا مادر بهتر میشم.. دعواش نکنم.. اخم نکنم.. داد نزم
(اینایی ک میگم همیشگی نیست آدم خسته میشه خصوصا من ک خیلی سختیا کشیدم زخم زبونا شنیدم از سقطو بارداری پرخطرو سرکلاژ لعنتیو استراحت مطلق اوایل بارداری تااخررررررررش و خیلی چیزای دیگ همه و همه دست به دست هم دادن و این حال بدوساختن برام ک رهایی ازش برام از هرکاری سختره.. بماند)
حرفم چیز دیگه ایه
مامان رایسا مامان رایسا ۱ سالگی
امروز دخترم خیلی بد شده بود همش غر میزد گریه های الکی میکرد چیزای الکی میخواست منو میزد وسیله پرتاب میکرد موهامو میکشید لباس میکردم تنش بیرون میاورد شلوارش میگفت دوباره بکن پام این کارو پونصد بار انجام دادم باز میگفت انجام بده
حسابی خستم کرده بود کلی گریه کردم دلم میخواست برم فقط برم
برم هیچ جا که دست هیچکی بهم نرسه
تو شهر غریب هیچکی نیست استراحت مطلق شدم خونمون پله داره هفته یکبار میرم بیرون حس میکنم افسردگی گرفتم
بعد به مامانم زنگ زدم میگفتم خسته شدم دیوونم کرده کلی توپید بهم تو عرضه نداری بچه نگهداری
تو اینجوری
تو فلانی
خلاصه همه چیز بهم گفت
من فقط زنگ زدم خواستم یکم درکم کنه
خواستم یکم دلگرمی بهم بده
چند ماه هست اومدم اینجا یکبار نیومده خونم
میگفت که آره تو بیا خونه ما گفتم دکترم گفته جایی نرو گفت به درک
وقتی هم میرم خونشون همش پشت داداشم هست
داداشم اذیت دخترم می‌کنه خیلی بی‌تربیت هست همه حرفی به من میزنه
مامانم چیزی بهش نمیگه تا من میگم چرا اینجور میگی مامانم کلی بد و بیراه من میگه🙂
دیگه خسته شدم توان هیچی ندارم
باردار هم هستم حس میکنم هورمونام ریخته بهم خیلی زود رنج شدم
دخترم هم پدرم درآورده
خانواده همسرم یکبار زنگ نزدن
یکبار نیومدن یه سر بزنن
اگر من بودم پونصد بار تاحالا رفته بودم خونشون کمکشون میکردم هر هفته کلی چیزای خوشمزه می‌بردم
ولی هعییی🙂