۱۱ پاسخ

منم همیشه همین جمله میگم:خدایا چه گناهی کردم.....😢😢😢

این اتفاق واسه منم پیش اومده

فقط من یه چیزی بگم بچه ی منم پر تحرکه تا خودش تجربه نکنه نمیشینه
هرموقع بیشتر بگم نکن و نرو و نیا و بشین بدتر میشه
هر روز دل ب دلش بدم و باهاش همراهی کنم بهتر میشه

خب قشنگم چیزای که حساسن و برات مهمن نباید دم دستش بذاری

وای وای ما هم سرویس شدیم

پسر منم لحظه به لحظه کنارمه به همممههههه چی دست میزنه اشپزخونه میاد دنبالم به گاز دست میزنه . اشکالی نداره بچه اس دیگه

بچه اس دیگه ازین کارا زیاد میکنن تا بزرگ شن

پسر منم زد تلویزیونو داغون کرد ده تا دایره سیاه روشه قابل درست شدنم نیست

خودتم میگی بچه این حرف هارو نزن
هرچی بیشتر بگی اون بیشتر اذیتت میکنع

پسرم که زد چشای شوهرم که یک سال پیش عمل لیزیک کردیم کور کرد الان باید دارو استفاده کنه بهتر نشد باید دوباره عمل چشم ،اونم حالا از پارسال هزینه لیزیک بیشتر شده

عیبی تداره هالا

سوال های مرتبط

مامان آنیاوآیدِن💙🥺 مامان آنیاوآیدِن💙🥺 ۲ سالگی
سلام به همگیِ دوستان
میخوام موقعیتمو توصیف کنم و شما تصور کنید
با یه دختر۲سال ۷ماهه تو اوجِ بداخلاقی و بدقلقی(نمیدونم کجای دنیا بی کی بد کردم که دخترم انقد اذیت میکنه و یه نوزاد ۴ماهه )
این روزا مهمون داری واقعا برام سخته ولی متاسفانه اطرافیان درکی از این موضوع ندارن یکی از دوستای قدیمی همسرم تماس گرفت که میان برای دیدن آیدن ما هم تعارف ک شام بیاید اونم چشم حتما میایم🫥ماهم دیدیم اینجوریه یکی دیگه از دوستای همسرمم دعوت کردیم که یدفعه بشه منم دیدم هیج جوره از پسش برنمیام همون اول غذارو کلا سپردم به مامانم ‌‌..از اون شبایی بود ک بشدت خسته بودمو لبخند زوری میزدم ..خانمای جمع که بچه هاشون از اب و گل دراومده بودن هعی منو نصیحت میکردن که تا میتونی از این دوران لذت ببر که دیگه تکرار نمیشه ..حالا تو همین لحظه آنیا هم مدام بهونه میگیره بیا بریم تو اتاق من نمیخوام پیش مهمونا باشم .‌.همسرمم پسرمو داد بغلم ک چایی بریزه اوناهم دوباره ادامه دادن ک لذت ببر کیف کن باهاشون میگذره دلتنگ میشی .. یکی از دوستان یه پسر داشتن سال دوم دبیرستان نگام افتاد به دستش ..یه دستبند مشکی تو دستش بود ولی اینکه دستبند نبود بندِ سوتین بود ک از طرف دوست دخترش بهش رسیده بود برای اینکه دیگران بدونن این پسر صاحب داره 🫥خدایا این چیزا کی مد شده اصلا 🥲🥲
به پسرم تو بغلم نگاه کردم خدایا من دارم به سختی اینو بزرگ میکنم اینم فردا اینجوری میشه ؟اصلا آنیارو بگو ک ازدستش دارم سکته میکنم این روزا
راستش خسته ترینم گاهی احساسِ پوچی میکنم برای خودم برای این زندگی ):)
مامان عسل مامان عسل ۲ سالگی
خانوما توقع شما از مهد کودک چیه؟
جدای از آموزش..
من یه مهدی رفتم که با چشم خودم میدیدم مربی کاردستی درست میکنه میده بچه و مادر هم فکر میکنه بچه درست کرده
یا مثلا وقتی مامان میومد دنبال بچه ،،مربی کلا مهربون میشد و با خوشحالی از بچه خداحافظی میکرد..
امروز به مربی گفتم فلان رفتار طبیعیه تو بچه من؟
اومده به من میگه برو کلاسهای فرزندپروی و بگذرون و کلی غر زد...
درحالیکه اگر نگران نبودم غیر طبیعی بود و من کلی دوره فرزندپروی گذروندم..
یه بچه ای مامان باباش دکترن تو مهد بود..بچه اومد پسر من و اذیت کرد و هیچی بهش نگفت منم فقط گفتم عجب بچه شیطونی....آقا این و گفتم مربی سریع اومد یقه من و گرفت که نباید اینجوری بگی..این خانوادش دکترن و بچه افسرده ای بوده اومده مهد و...اصلا از خودم بدم اومد بچه رو بردم اونجا..
بهش میگم چرا بچه ها تو مهد یادنگرفتن اسباب بازی و به هم اشتراک بزارن؟
بچه من میره سمت اسباب بازی ها یکی دیگه از دستش میگیره و طردش میکنه..
میگه اینا بچه هستن نمیفهمن.. نمیدونم ببرمش یا نه..
از طرفی خیلی به خونه ما نزدیکه..
اومده میگه چند روز دیگه بچه خودتم اسباب بازی به بقیه نمیده..
میشه راهنمایی کنید نظرتون و بگید چکار کنم. راستش رفتار مربی خورد تو ذوقم.