۵ پاسخ

سلام .به نظرم هیشکی و هیچی ارزش اینو نداره که از آرامشمون بگذریم.
شاید الان فکر کنی بچه ت آسیب میبینه ولی واقعیت اینه که بچه اینجوری بیشتر آسیب میبینه و تروماهایی توی ذهنش شکل میگیره.
فردا اون بزرگ میشه میره پی شغل و آینده ش و شما میمونی با یه آدم روانی و جوونیه بر باد رفته

منم نمی تونم تحمل کنم این شرایطی که گفتی

منکه نمیتونم

اینجوری ک توصیف کردی. نه نمیساختم..اصن ب بابای بچه کاری ندارم اون کلن مرخصه...ولی..
اون بچه به یه مادر شاد و شارژ احتیاج داره. یه مادر باحوصله.. شاید الان بسوزی و بسازی ولی در اینده خیلی روانت بهم میریزه..
مگه خودت حق زندگی کردن نداری؟؟
چندبار دیگه فرصت داری زندگی کنی؟؟
خوب نیست ادم خودشه زیادی فدا کنه.
اینا رو میگم چون شرایط کپی شما رو گذروندم و الان راحتم.

نه والا ، من جهنم رو تحمل نمی‌کردم
ولی باید ببینی جدا بشی چه جوری میخوای زندگی کنی؟ حامی داری؟

سوال های مرتبط

مامان سیاوش‌وکیارش مامان سیاوش‌وکیارش ۲ سالگی
یعنی متنفر از نزدیک بودن ب خانواده شوهر هم خوار شوهرم نزدیکه هم جاریم
خواهر شوهرم ک پنج دقیقه میاد خونه پدر شوهرم ب چشم بچه‌ها خودشو نشون میده می‌ره اینا زر زر میکنن الان من داشتم خونه پدر شوهرم ظرف میشستم بچه‌هام حیاط بازی میکردن این خانمم ساعت ۳میخواد بره عقدکنون اومده خودشو ب اینا نشون داده خواسته بره اینا گفتن می‌آییم خونتون اینم قشنگ برده کوچه گذاشته جلو در برادرشوهرمینا رفته دختر اونم اینارو حیاط نمیزاشت رفتم دیدم اونجوری دیدم حرصم در اومد از دست دوتاشون گرفتم با گریه آوردم خونه درحالی دختر اون بیست‌وچهارساعته خونه منه من این دختر و انقد دوست داشتم ولی از وقتی بچه‌هام بزرگ شدن انقد اذیتشون می‌کنه ازش متنفر شدم یعنی ی چیزی خوردنی دست بچه‌هام میبینه میاد باهاشون طرح دوستی میریزه میخوره می‌ره میاد خونمون با همه وسایل اینا بازی می‌کنه اینا می‌ره خونشون یا نمیزاره یا اگه هم بزاره بهشون وسایل نمیده برگریه میندازتشون یعنی من فقط از خدا صبر ایوب می‌خوام بتونم اینجا دووم بیارم