یه راهکار نشون من بدین
من یه پسر به شدت شلوغ دارم ، به شدت مقاوم در برابر خوابیدن
به شدددت گریه کن میبینی یهو داره وسط خونه راه میره ها یادش میوفته باید گریه کنه بعد شدییید میزنه زیر گریه
دنباله ی همین کم خوابیدناش خیلی بداخلاقه فقط نق میزنه
یه هفتست با همسرم قرار گذاشتیم شبا که خوابید یکم باهم وقت بگذرونیم
بعد مگه این بچه میخوابید ۱۱ به زوووور
باباشم که از ۱۰ بیهوش میشد انقد خسته بود
بعد دیشب خیلی عصبانی شدم از دستش یه داد زدم و یه بیشگون از باسنش گرفتم که ای کاش نمیگرفتم (اینو گفتم بدونید چقدر ناراحتم از این بابت) بعد اینجا ناراحتیمو مطرح کردم یه مامانی نوشته بود برو قرص روان بخور برات متاسفم و .....
من موندم واقعا من تنهام که انقد بی اعصابم؟
حالا تو سختترین دوره ی زندگیمونیم کلللی قرض داریم کلللی قسط ، از هر طرف فشار رومونه
که منه بد بعضی وقتا اینو سر پسر مظلومم حالی میکنم😔
حالا امشبم طبق هر شب برنامه های دیشبو اجرا میکرد و البته از بدو تولد کلا بد خوابه هی نفس عمیق کشیدم
هی استغفرالله گفتم
هی پشت دست خودمو بیشگون گرفتم ولی هیچی به پسرم نگفتم نه عصبانی شدم سرش نه چیزی....
حالا شما به من بگین چیکار کنم
چاره چیه؟
خیلی دوسش دارم جون منه عمر منه شیرین منه
انقد حرکات شیرینی داره حد نداره اینو صب شیرشو خورده برده انداخته تو گشوی لباسای باباش

تصویر
۲۸ پاسخ

واقعا سخته درکت میکنم.

همه ازدست این بچه هاروبه انفجاریم امااگه داره کار به زدن آسیب هایی مثل فریادهای مکرر خشم های زیادمیشه حتما لازمه ازروان درمانگر وروانشناس خوب کمک بگیریم گاهی هم لزوم دارو درمانی مراجعه روانپزشک امااینکه بگیم ماهم اعصبانی میشیم بچمون میزنیم طبیعی طبیعی نیست و ایناپسفزدا توزندگی خدای نکرده یه بچه پرخاشگر یه ادم‌ باهزارمشکل اعصاب تحویل جامعه میده

هم رفتار های آقا پسرت طبیعیه که نشون دهنده ی یه بچه ی سالمه
و هم حس عصبانیت شما طبیعیه بالاخره انسانیم
و اینکه زندگی همه قسط و قرض و بدهی داره من جمله خودمون😄
ولی بذار بچگی کنه شیطنت کنه ولی به خودش آسیب نزنه شما هم عصبانیتت رو روی کاغذ خالی کن یا تو بالش جیغ بزن یا مشت بزن تخلیه میشی شاید خنده دار باشه ولی جوابه😁
اینا کارهاییه که خودم انجام میدم تا دخترم بزرگ شه و همدمم بشه😍

از اون قرصات گرفتی یه مشتم برا من بیار😂😂
بخدا من دیروز از دست دخترم های های گریه میکردم
همسرم بنده خدا میگفت نمیدونم کدومتون رو اول آروم کنم
بعدش سر همین کلیم با همسرم دعوا کردم😂😂
ببین میخوام بگم بچه داری رسما مسیرهای عصبیم رو مختل کرده یهو میبینی یه کاری میکنم دو دیقه بعد میگم وا این من بودم چرا همچین کردم
رفتار هر دوتون طبیعیه اون داره بچگی میکنه شمام داری مادری میکنی

من میزنم تو سر خودم بعضی موقعه چنان محکم میزنم یه سردرد بدی میگیرم

ناراحت نباش عزیزم ما هم ادمیم سنگ ک نیستیم واقعا سخته من دوتا بچه دارم خداروشکر زیاد اذیت نمبکنن بوقت دندون ایهان حس میکنم دیگ کشش ندارم بخدا ایقد وقتم میگیرن فرصت ایمک ب خودم برسم ندارم شرایط همه سخته اونیم ک این حرف رو بهتون زده حتما کمکی داره یا بچش اذیت نکرد یا ب هر دلیلی بی درد بوده سعی کن عصبانیتتو رو بچه خالی نکنی چون اون نمیفهمه عزیزم زودتر شروع کن ب خابوندنش متلا ۹ببرش تو اتاق تاریک ک دوساعته بخابه مگ میشه نخابه انشالله اینا هم بزرگ میشن بچه ها زود بزرگ میشن بعدش دیگ وقتتون واس خودتونه گلم توکل برخدا بعد زایمان ای عصبانیت طبیعیه و همه دارنش هر کی میگ ندارم دروغ میگه😂

دختر منم. خیییلی شیطونی میکنه همه بهش میگن شلوغ کار واقعا هیچی نمیفمم وقتی جایی میرم انقد ک باید دنبالش برم هرچی ک تو خونه داریمو میبره میندازه تو کشو همش دنبال کنترل و پستونک و شیشه میگردم😂🥵

تو خونه حوصلش شر نمیره حوصله خودت چی سر نمیره چجوری روزتون میگذره اخه من پیش مادرشوهر مامانمم همیشه دورم شلوغه متنفرم از تنهایی وقتایی که میاییم خونه خودمون تو یه حیاطیم حس میکنم دخترم حوصلش سر میره همش میرم دنبالش تو خونه فک میکنم یه جوریه خودمم حوصلم سر میره بدش با خودم میگم پس این مادرهایی که تنهان چیکار. میکنن من مامان خوبی نیستم

وای نگو دختر من ساعت دو ب زور می‌خوابه نمی‌دونم چرا این جوری شده

تنها نيسي عزيزم دوكت ميكنم منم دخترم دقيقا همينجوره از صب ك بيدار ميشه دهنش بازه و گريه تو خوابيدنم مقاوم
بالاخره منم ادمم يحل از كوره در ميرم يه داد ميزنم

بچه من همش میگه بغلت باشم حتا زمین هم نمیمونه یه غلتک بزنه کارها میمونه غذا نمیزاره بپزم خسته کننده هستش اما چاره چیه بچه‌ها مهم ترن

رفلاکس ندارع پسرت؟ رفلاکس پنهان؟

بچرو هر روز ببر بیرون پیاده روی بازی

نه خواهر تنها نیستی
دخترای منم خیلی سخت میخوابن
قشنگ دیوونه میکنن...
حالا بقیه رفتارا و مدل شون به کنار
ماها هم ربات نیستیم که مادریم بالاخره هرکی هزار مدل فشار روشه و خسته میشه شاید دست تنها هم باشی و...
حق داری خسته بشی عصبانی بشی

ولی یه سوال پوشک داره چجوری از باسنش بیشگون گرفتی؟😂

یجا خوندم می‌گفت درحالی ک جون یه مادر برای بچش درمیره داره ب این فکر می‌کنه از دستش کجا فرار کنه

منم گاهی حس میکنم در حقش کم مهری میکنم مادر کافی برای پسرم نیستم گاهی اون روانیم می‌کنه کم میارم ولی بازم همو دوست داریم

ایجانمم بخدا سخته الان خودم از درد پاهام جون ندارم از بس سر پام واقعا انرژی آدم صفر میشه
اخر شب میام دراز بکشم باید شیر هم بدم تا دخترم بخوابه
یعنی شیره ی آدم کشیده میشه

گریه علت متفاوتی داره باید بدونی از چیه فامیلمون پسرش بشدت گریه کن بود انواع اقسام دکتر آخرش دکتر گفته بود از عصب دندوناش هست و عصبکشی کرده بودن بچه رو به راه شده بود

عزیزم خیلی سخته ولی تا جایی که میتونی تحمل کن و به پسرت بروز نده عصبانیتتو منم خیلی اوقات عصبی میشم پا میشم یکم از اون اتاق و دخترم در حد چند ثانیه دور میشم به خودم میگم اون یه بچه اس و هیچی متوجه نمیشه و برمیگردم پیشش اونطوری بهش واکنش بد نمیدم

خب چیکار کنی دیگه آدم کم میاره با بچه همش تو خوته خب خسته میشی

عین بچه من . تا کسی معنی نق نقی و شلوغی رو نفهمه حال این جور مادرا رو متوجه نمیشن . منم دیشب سر پسرم داد زدم تو چشمام نگاه کن یهو با یه بغضی گریه کرد ته دلم ریخت از اون حالتش بعد باباش گرقت خوابوند نشستم انقدر گریه کردم چرا انقدر مادر بدی هستم حالم از خودم بهم خورد ولی یه روزایی ادم واقعا کم میاره مغزم ناخداگاه قفل میشه من پریودم هستم . خواستم بگم تنها نیستی ولی کارمون خیلی اشتباهههههه بچه ها خیلی معصومن ما حق نداریم هنیچین رفتاری نشون بدیم . منم امروز خودمو کنترل کردم اتفاقا به خودمم کمتر سخت گذشت .انشالله بتونم ادامه بدم همین روند رو

منم همینم دختر منم مث پسر شما از بدو تولد پدر منو دراورده ینی تو بیمارستانم همه نوزادا خواب بودن اما ایشون تا خود صبح جیغو گریه
درکت میکنم منم عاشق دخترمم اما بعضی وقتا دیگه کم میارم و داد و بیداد میکنم سرش بچه های الان اکثرا همینن فک نمیکنم مادری باشه بگه تا حالا سر بچه عصبی نشده

هممون کم وبیش سختیای بچه داری ومیچشیم ودرکت میکنیم عزیزم🥹🥲💙هاناهم پسرفت خواب داره میگذرونه سخت شده اوضاع

الان دیگ تنظیم خوابش بین ۱۰ تا ۱۱ خوابه
ولی خیلی دکتر نداد بهش ی مدت کوتا

عزیزم ناراحت نباشه درسته سخته ما همه مامانا هم عصبی میشیم از دستشون دختر من مثل چسبی به جون من فقط چسبیده از صبح تا شب شب تا صبح موقع ظرف شستن یک دست دخترم بغلم یک دست ظرف بشور یک ثانیه با کسی نمی‌مونه من دوشی بگیر باید باهم بریم حمام عصبی میشم ازدست خیلی هااا ولی خب کنترل میکنم میفهمم سخته ما خواستیم بیان هر موقع عصبی شدی به دستای کوچیکش نگاه کن فقط

تصویر

من دختر دوستمم همینطور بود همش نق داد گریه کلن خواب نداشت
بردش دکتر شربت خواب بهش دادن ی مدت الان خیلی خوب شده

بلاخره ما هم بریده و خسته میشیم دست تنها هستیم به خواب کافی و استراحت نیاز داریم بدنمون کم میاره واکنشت برای یکبار طبیعیه نه مدام تکرارش کنی
بچه منم الان بیداره داره از سروکله م بالا میره باباش قشنگ میره میخوابه با اینکه تمام لامپا خاموشه ولی نمیخوابه

ن عشقم منم یبار همینکار و کردم آدمیم ربات ک نیستیم. خسته میشیم

والا خواهر منم همینم تاپیک صبم بخون، دختر منم بشدت بدخواب و بی‌خوابه از ۶ماهگی کلا دیگ شبا نمیخوابه بخوابه ۵دقیقه یه بار بیداره در طول روز بشدت نق نقو و رو مخه همش ازم آویزونه نمیره بازی کنه
بخدا منم کم آوردم منم نیشگون میگیرم سرش داد میزنم بخدا دست خودم نیس کم میارم، شبا ک خواب ندارم روزام یکسره کارش گریس میزم آشپزخونه می‌چسبه بهم گریه میکنه میام میشینم میاد می‌چسبه دراز میکشم می‌چسبه فقط شیر بخوره راه میزم میاد دسشویی نمیتونم برم
بخدا منم عذاب وجدان میگیزم بابت کارام ولی چ کنم منم آدمم کم میارم یه غذا نمیتونم بخورم

عادیع خب منم عصبی میشم بهش پرخاش میکنم ماهلین منم بدخوابع کلا ازوقتیم هایلین اومده خیلی گریه میکنه و نق میزنه یسره اویزونمه باعث میشع تسلط از دست بدم حتی بزنمش چاره نداره ک خب

سوال های مرتبط

مامان آیهان جوجو🐥 مامان آیهان جوجو🐥 ۱۶ ماهگی
سلام قشنگا 🤭❤
خوبین درچع حالین؟
من کع منتظرم ایهان بخوابه بلندشم یه چی بخورم گشنمهه
نمیدونم چرا هربار که به شوهرم میگم وقتی ایهان گریه میکنه لطفاا به من نپر و حرف بار من نکنن اما هر دفعه بدتر میشه
دیشب آیهان دیر خوابید (سرماخورده)فقط یه ساعتی خوابش برد که یهو بیدار شد و گریه کرد منم گلوم درد میکرد بیدار بودم بلند شدم یکم چرخوندمش ولی آروم نمیشد یه بیسکوییت دادم دستش آروم شد اومدم برقو خاموش کردم یکم آروم بود باز دوباره زد زیر گریه یهو شوهرمم داد زد پاشو برقو روشن کن نزار گریه کنه برا خوابت مردی ایشالا که خواب مرگت باشه بعد آیهانو ازم گرفت حالا مادر شوهرمم خونمون بود 😑 منم نرفتم طرفش ولی باز گریه میکرد طاقت نیاوردم بردمش تو اتاق و باهاش بازی کردم تا باز شیر خورد و خوابید همونجا خوابیدیم خیلی ناراحت شدم هربار که آیهان گریه میکنه شوهرم یه جوری باهام حرف میزنه انگار تقصیر منه اگه بخادم میاد میزنه منو
حالا از دیشب باهاش سر سنگینم صبحم اومده بود بالا سرم و باهام حرف میزد جوابشو ندادم زودم پشیمون میشه ولی بدم میاد فک میکنه فقط خودشه که بچشو دوست داره و من دشمنشم ،از من مگه دلسوز تر برا اون بچه هست آخه مگه من دلم میخاد بچم گریه کنه 🥲
مامان لیانا مامان لیانا ۱۵ ماهگی
سلام خانما بچه م یه اخلاق عجیب داره نمی‌دونم سایر طبیعی باشه اگه کسی بچه ش اینجوریه بگه ..من بچه م از وقت نوزادی درک از محیط اطراف داشت یعنی از دو ماهگی سه ماهگی و ترس از جای غریب و محیط غریب و به شدت گریه میکرد یادمه اخرای دو بود بردمش مطب دکتر پامو میزاشتم داخل مطب غش میکرد از گریه پامو میزاشتم بیرون آروم آروم میشد عین یه عروسک کوکی که کوکش خاموش روشن میشد ..دکتر فکر میکرد بچه م دلش درد می‌کنه چون می‌گفت امکان نداره بچه دو ماهه درک از محیط اطراف داشته باشه چون هنوز مادرشم تشخیص نمیده مثلا مادرش بغلش کنه یا یه غریبه نمی‌فهمه ولی دختر من به شدت میفهمید و به شدت بغل اینو اون گریه میکرد تو بغل خودم آروم میشد الان هنوز همون اخلاق داره پیش خانواده خودم به نسبت خوبه ولی وای پیش خانواده شوهرم انگار میخان بکشنش دیروز فقط رفتم خونه مادر شوهرم سر بزنم در حد هق هق بچه م گریه میکرد. حتی نگاه مادر شوهرم میکرد غش میکرد مادرشوهرم روستا زندگی می‌کنه دیر به دیر میرم ولی دلیل نمیشه این بچه اینجوری گریه کنه نمی‌دونم چیکار کنم دیروز کلی خجالت کشیدم پدرشوهر مادرشوهرم خیلی دوسش دارن ولی حسرت مونده به دلشون حتی بوسش کنن چسپیده بود به من و در حد هق هق گریه میکرد حتی پیش شوهرمم نمی‌رفت با هیچی هم آروم نمیشد ..از نوزادی درک از محیط و آدما داشت چیکار کنم باید ببرمش دکتر ؟؟؟