۸ پاسخ

اونروز بچه جاریم زیر ایینه خوابیده بود رفته بهش میگه اینجا نخواب ایینه میوفته روت سرت میشکنه

دوست ندارم درگیر این چیزا باشه

بیخیال تورو خدا. زندگیامون به اندازه کافی سخت هست که خودمونم انقد محاکمه کنیم . بگذر از خودت. همین الانشم عالی هستی. بچه رو به دندون گرفتی با هزار سختی از مسیر سخت و اذیت کن آلرژی رد میکنی. کار هرکسی نیست. همه چی به وقتش درست میشه.

وای مثل پسر من که اونروز میگه گل تیغ داره بره تو دستمون انگشتمون قطع میشه😐اصلا تا حالا بش نگفته بودم

در مورد این قضیه من خودم خیلی بی فکرم خودش اینجوریه

فقط ماهایی که بچه های خاص داشتیم میدونیم چی کشیدیم‌.من مثه تو بودم ولی دیدم دارم دیوونه میشم همه رو هم دیوونه میکنم،رفتم کارگاه مادر و کودک.اونجا یه مربی فوق العاده مثه فرشته وارد زندگیم شد که کلا مسیر زندگیمو عوض کرد،و باعث شد همه چی بهتر بشه

حقیقت تلخه عزیزم متاسفانه منم یه جاهایی اشتباه کردم تو تربیت که مسلما نتیجه اش رو بعدا میبینم ولی ازینجا ببعد سعی کن حساس نباشی با خودت تمرین کن ما نباید بچه شادی داشته باشیم باید بچه سرسختی داشته باشیم از الان به بعد خوب باشی کافیه ماهم آدمیِم دیگه پس ممکنه اشتباه بکنیم

بعد یه چیز دیگه بچه ها رو با هم مقایسه نکن منم دخترم ریزه پسر داداشم یک سال و نیم ازش کوچیک تره ولی هم قدن،اون تپل تر هم هست خوب چیکار کنم صدم رو گذاشتم چاق نمیشه دیگه دکترش رو عوض کردم بهش مولتی ویتامین داده با شربت اشتها به نظرم بهتر شده تا ببینم کی نتیجه ش رو میبینم

نه عزیزم شما خیلی هم مادر خوبی هستی یکم شرایط بچه ت سخته که این جوری پیش اومده اگه میتونی بفرستش مهد یا کلاس مادر و کودک ارتباط با بچه ها خیلی براش خوبه مریضی همیشه هست والا دختر منم از عید دو بار مریض شده ولی با این حال این هفته هر روز بردمش پارک ولی دیگه تا میایم دست هارو تمیز می‌شورم و براش اسپری بینی میزنم دیگه نمیشه همش خونه موند

سوال های مرتبط

مامان محمد صالح مامان محمد صالح ۴ سالگی
خانما تورووووخدا بخونید خواب بدید لطفااااا😭💔🙏


خانما می‌خوام از اخلاق پسرم بگم بهتون لطفا منو راهنمایی کنید

پسر من کلا لجباز و حرف گوش نکنه مثلا میرم جایی اصلا حرف گوش نمی‌ده بازار بیرون مسافرت خیابون میریم اصلا حرف گوش نمی‌ده دستمو نمیگیره بدو بدو می‌کنه یه حا نمی‌مونه منم همش میترسم گم بشه خدایی نکرده تصادف و... بکنه همش استرس دارم مثلا میریم تو پارکینگ بازی نمیکنه می‌ره کوچه بدو بدو می‌کنه یا با دوچرخه می‌ره اصلا ماشین اینا میاد حواسش نیست فقط میخواد بره به زور میارمش نو خونه بعد توی خونه ساکت خودش بازی می‌کنه فیلم نگاه می‌کنه حرف گوش میده ولی بیرون میریم نه اصلااااا غذا هم خودش اصلا نمیخوره من باید دنبالش باشم بدم بهش هنوز هم خوب حرف نمیزنه همه چی بلده فقط بچگونه حرف میزنه اینا به کنار اینکه حرف گوش نمی‌ده و بیرون اذییت می‌کنه و فرار می‌کنه منو خیلی حرص میده همش استرس دارم نره گم بشه تصادف نکنه نخوره زمین و... همش دنبالشم بیرون چی کار کنم ؟ بچه های شما هم اینجورین ؟ اصلا یعنی یه جایی میریم یه زره هم حرف گوش نمی‌ده خیلی حرص میخورم دعواش میکنم
مامان یاس مامان یاس ۴ سالگی
سلام دوستان
چند تا مسئله از دخترم ذهن من رو درگیر کرده میخوام از شما مشورت بخوام و بینم بچه های شما چطورن،یکی اینکه دخترم میان جمع مثلا تو پارک زیاد حواسش به وسایلش نیست،مثلا اسکوترش رو ول میکنه میره با ی بچه بازی میکنه یا تار بازی میکنه،یا ی بار کلاهش افتاد اصن توجهی نکرد همینطوری داشت به بازیش ادامه میده، ی مورد دیگه اینکه وقتی بیرون میریم تو ی فروشگاه خیلی هی میگه اینو برام میخری یا اصرار میکنه بریم قسمت بازیش که بازی کنم،یا بریم غدا سفارش بدیم،در صورتی که میبرمش استخر شهربازی پارک ،یا خوراکی براش میخرم، هم من هم باباش،هم بابای خودم ولی نمیدونم باز چرا انقدر اصرار میکنه،مخصوصا اگه یکی همراهمون بیاد بیرون،بعضی اوقات خجالت میکشم،میگم الان فکر میکنه من هیچی براش نمی‌خرند که انقدر بچه داره اصرار میکنه،ولی تنها باشیم بهتره باز،مثلا میگم مامان الان ما اومدیم خرید خونه الان وقت شهربازی نیست،یا قانونمون اینکه فقط میتونه ی خوراکی انتخاب کنه،که اکثر اوقات جواب داده ولی خدا نکنه یکی همراهمون باشه سر هر چیزی هی اصرار،هی اصرار،انقدر انرزی میزارم که همش متعدد کنم دیگه از بیرون رفتنم لذت ننبرم
مامان ایلیا جونم❣️ مامان ایلیا جونم❣️ ۴ سالگی
خانوما ی مشورت میدین

میگم وقتی خونه ایم ایلیا اصلا با وسایلش بازی نمیکنه یعنی بهت بگم شاید کلا ی ربع با توپش شوت بزنه و شایدم کلا تو روز ی ربع هم با ۴ تا اسباب بازی ور بره همینننننن

همش یا باید با ما مشغول باشه یا کارتون تلویزیون یا همینجوری میخوابه کف زمین و رو مبل و‌غر میزنه و میگ حوصله م سر رفته و اینا من دیگ انقدددد قاطی کردم

دادو بیداد کردم ک اینهمه اسباب بازی ریخته اصلا بازی نمیکنی و دیگه برات نمیخرم و پاشو بازی کن و اینا خیلی دیگ عصبانی شدم
بخدا جرا ت ندارم ی روز خونه باشم صب تا شب چون همش میخواد کارتون ببینه یا همش باید من باهاش مشغوول باشم همین دو حالته ..

ولی خب خیلی دعواش کردم و‌جیزایی ک واقعا نباید میگفتم و‌گفتم🫤🫤🫤

کلا خیلی هی بهش میگم بازی کن برو با اسباب بازیات بازی کن چرا خودت بازی نمیکنی و.. حس میکنم حساستر شده اصلا بعد هی میگه مامان بازی کردم یا دارم بازی میکنم یعنی انگار خودشم استرسشو گرفته
نمیدونم واقعا چیکا کنم🙄🙄🙄🤦‍♂️🤦‍♂️🤦‍♂️
مامان آیهان مامان آیهان ۴ سالگی
امروز اولین روز مهد پسرم بود ، بدون من که نموند من تمام سه ساعت رو کنارش بودم ، بعد خجالت میکشید اصلا حرف نمیزد یا اگر حرف میزد خیلی آروم پیش من حرف میزد که مربیشون اصلا صدای اینو تو این همه بچه نمیشنید ، بعد بچه ها چون این از همه کوچیک تر بود و خجالت میکشید و حرف نمیزد یکیشون که خیلی بی ادب بود هی میگفت من از این خوشم نمیاد پیش من نشینه بقیه هم به تبع اون همین حرف رو زدن ، وای داشتم سکته میکردم همونجا گریه ام ولی خودمو جمع کردم ، نسبت به پارسال که یه بار بردمش اصلا نمیموند میرفت فقط بازی ایندفه مینشست و توجه اش بیشتر بود اما مثلا مربی میگفت رنگ کن رنگ نمیکرد ، از یه طرف از این خوشحالم که اینقد این سه ساعت همکاری کرد و نشست از طرفی از اون حرفای بچه ها به شدت دلم شکسته و آخرشم مربیش گفت پسرت حرف نمیزنه ؟ گفتم حرف میزنه ولی اینجا خجالت میکشه ، اونجا بچه ها رو نگاه میکرد ولی با هیچ کدوم سعی نکرد دوست بچه ولی اومدم خونه با بچه های همسایمون کلی بازی کرد ، خدایا خودت کمکم کن پسرم رو راه بندازم خیلی سخته از طرفی از نطر روحی خودت داغون باشی و کلی دلشوره که یعنی همه چی درست میشه ؟ از طرفی باید محکم پشت بچه ات باشی ...