۶ پاسخ

عزیزم ان شاله تن بچها سالم باشه سن اشونه بازیگوشی باید کنن
تحملتون ببرین بالالطفا این بچها رو فقط مراقب باشین خودشون اسیب نبینن

پسر منم اونجوریه من هر موقع زیاد اذیت میکنه میبرم بیرون بعد میاد خونه اروم میخوابه

تو این سن دیگه بچه مقاومت می‌کنه برای خواب ک کاملا طبیعیه. سعی کنید تحملتون ببرید بالا کم کم بهتر میشه شرایط

سلام مامان قشنگا تو روبیکا امروز گروه زدم دوستای پایه دور هم جمع شیم دوست داشتین خوشحال میشم بیاین

خدا منو ببخشه دخترم امروز اذیت کرده سرش داد زدم چن تا هم از رو پوشک زدم رو کونش نمیدونم چشه همش بهونه گیری میکنه

دختر منم امروز نمیخوابید با چشمای نیمه باز توخونه چرخ میزد اخردیگه اعصبانی شدم یه داد زدم گفتم بخواب دراز کشید خوابش برد هروقت من هزارتا کار ریخته سرم خونه جهنمه میگم این بخوابه پاشم کار کنم برعکس ایشون نمیخوابه تازه کارام تموم شده بعد دوساعت

سوال های مرتبط

مامان هیما💕 مامان هیما💕 ۱۷ ماهگی
پرسیدین شب چجوری بدون پستونک هیما رو خوابوندم
من ادعا ندارم والا🫠چیزی ک برام جواب بوده و تجربمو میگم بهتون ببینین شاید واسه شماام جواب بده
هشت روز پستونک گرفتنم طول کشید.
روز ۱: پستونک رو یکم فقط سوراخ کردم،موقع خواب میدادم دستش ،گریه کرد نق زد بداخلاقی کرد هی گفت درستش کن ولی صبوری کردم،بردمش بیرون یه تایم طولانی ، شب موقع خواب طبق روال پستونک سالم بهش دادم.
روز ۲: یکم سوراخ بزرگ تر شد ، نق و بهانه گیری خیلی شدید شد،بردمش خانه بازی حسابی خستش کردم ،شب با شیر خوابید بدون پستونک ولی در طول شب هروقت بیدار شد پستونک سالمشو بهش دادم.
روز ۳:کلا سر پستونک رو بریدم،تخم شربتی درست کردم ریختم روش گفتم اه اه شده،خیلی ناراحت شد گریییه،بهش گفتم بنداز سطل آشغال یا بده به جوجو ها محکم میگرفتش میگفت منه! گفتم زنداییم که بچه ۷ساله داره اومد خونمون سرگرم شدن باهم یادش رفت بهانه گیری کنه،بچه زنداییم هی بهش گفت پستونک خیلی زشته اه اه حالم بد شد من نمیخورم از این حرفا ، در طول شب بیدار که شد گذاشتم پنج شیش دیقه گریه کنه بعد بهش دادم،هر بار بیدار میشد میزاشتم یکم گریه کنه بعد پستونک سالمو میدادم بهش
روز ۴: باز پستونک رو خواست و دید روش تخم شربتی ریخته و خرابه،خودش گفت اه اه و انداختش سطل آشغال😁یکم بعد انگار دلش نیومد رفت برداشت دوباره،باز کلی گفتم اه اه شده خراب شده ، بخاطر تخم شربتی ها نمیزاشت تو دهنش اصلا ، شب وقتی گریه میکرد با صدای بلند میگفتم پستونک اه اه شده یادته؟!میخوای بخوریش؟! خودش گفت نه ولی باز گریه کرد ،هرسری میزاشتم روپام ، دیگه نزدیک صبح که خودم پاره بودم پستونک سالم بهش دادم ک بخوابه
ادامه تاپیک بعد